به عنوان یک آدم چند پتانسیلی نمیتونم روی یک کار تمرکز کنم برای همین در روز کارهای مختلفی انجام میدم که میتونید در زیر لیستی از اونها رو ببینید.
کار اصلی این پروژه توسعهی فردی خودمه، تصمیم دارم در این پروژه چند تا از رویاهام رو محقق کنم و تجربیاتم رو با دیگران به اشتراک بگذارم.
کار اصلی این پروژه مدیریت کردن یکپارچهی تمام رویاهاست، در این پروژه به عنوان مدیرعامل مشغول کار هستم.
کار اصلی این پروژه کمک به سایر پروژهها در توزیع و فروش محصولات است، در این پروژه به عنوان مدیراجرایی مشغول کار هستم.
کار اصلی این پروژه برگزاری دورههای آموزشی حرفهای و با کیفیت است، در این پروژه به عنوان مدیرمحصول مشغول کار هستم.
کار اصلی این پروژه به عنوان انتشارات ترجمه و تولید کتاب خوب است، در این پروژه به عنوان مدیرپروژه مشغول کار هستم.
در اینجا دربارهی اینکه چرا در زندگیم نمیتونم تمرکز کنم روی یک کار و کارهای مختلفی انجام میدم مینویسم.
در اینجا دربارهی رویای خلبان شدنم و اینکه در حال طی کردن چه مسیری هستم و چه چیزهایی یاد میگیرم مینویسم.
در اینجا دربارهی روند یادگیری برنامهنویسی قراره بنویسم، اینکه چی شد وارد این حوزه شدم و چه چیزهایی یاد گرفتم.
در اینجا دربارهی روند بازسازی یک خونه برای لیلی مینویسم، اینکه چی شد کار بازسازی را شروع کردم و چه کارهایی انجام دادم.
این فیلم رو هر روز در توییتر میدیدم، امروز با خودم گفتم دیگه باید ببینمش، وقتی شروع کردم به دیدن هر چند دقیقه یکبار فیلم رو متوقف میکردم، میخندیدم و یاد خودم میفتادم، احساس میکردم این فیلم زندگینامهی خودمه. جالب اینه من چنین دوستی رو […]
حدودا به نیمهی راه رسیدیم، ششمین هفتهی زمستان هم رفت، مثل همیشه هر روز در بلاگم نوشتم، یک فیلم خوب دیدم که واقعا دوستش داشتم، خیلی وقت بود فیلم با کیفیت ندیده بودم. یک کتاب خوب خوندم، کتابی که مدتها بود میخواستم بخونمش. بعد از […]
این کتاب رو خیلی وقت بود که میخواستم بخونم ولی چون احساس کردم دیگه بیست سالم نیست و حتی در دههی بیست تا سی هم نیستم دیگه بیخیال میشدم ولی واقعا ربطی نداشت و خوشحالم که این کتاب رو خوندم. تینا سیلیگ نویسندهی این کتاب […]
الان فکر میکنم دو سال شده که دردهای عجیب و بیخودی سمت چپ قفسهی سینهام دارم، اوایل پنیک میکردم و فکر میکردم قلبم هست. ولی بعدا فهمیدم قلبم بود باید تا حالا میمردم، امروز صبح از خواب بیدار شدم، دیدم باز هم دستم درد میکنه، […]
این کتاب رو خیلی وقت بود که میخواستم بخونم ولی چون احساس کردم دیگه بیست سالم نیست و حتی در دههی بیست تا سی هم نیستم دیگه بیخیال میشدم ولی واقعا ربطی نداشت و خوشحالم که این کتاب رو خوندم. تینا سیلیگ نویسندهی این کتاب […]
من هیچ وقت باورم نمیشد روزی کتابی بخونم دربارهی این موضوع که «چگونه کتاب بخوانیم»، شاید فکر کنید این کتاب اخیرا نوشته شده، ولی باید بگم این کتاب برای نخستین بار در ماههای اول سال ۱۹۴۰ منتشر شده و در همون سال به یکی از […]
خیلی وقت بود در حوزهی تئاتر و سینما کتاب نخونده بودم. واقعیت اینه که اینم خیلی کتاب سنگینی بود، شایدم ساده بود ولی سرشار از کلمات قلمبه و سلمبه بود. البته اینم باید بگم که در اصل این کتاب نویسنده نداره، چون در اصل مصاحبه […]
این سومین کتابی بود که از جو پولیتزی خوندم، دو تا کتاب قبلی «قدرت محتوا» و «خلق محتوا، خلق مشتری» بود، به نظرم اگر به حوزهی محتوا علاقهمند هستید، فقط همون کتاب «قدرت محتوا» رو بخونید، اگر این دو کتاب رو نخونید چیز زیادی رو […]