نوشابه زرد
اولین کتاب سفرنامهای که خوندم «سفرنامه برادران امیدوار» بود، واقعا از من بعید بود چنین کتاب قطوری رو بخونم، تازه اونقدر برام جذاب بود که رفتم موزهی برادران امیدوار هم دیدم. بعدش با ماشین شخصی خودم ۵۰۰،۰۰۰ کیلومتر سفر کردم، بارها بعضی از شهرهای ایران رو رفتم. چند سالی وقفه افتاد ولی از سال پیش دوباره سفرهایی رو شروع کردم البته با یک رویکرد جدید، آخرین سفر مهمی که رفتم سفر به کنیا بود، خیلی دوست داشتم بعدش کتاب بنویسم، یک پیشنویس خیلی خوب هم آماده کردم ولی بعد از دیدن دوره «از سفر تا اثر» منصور ضابطیان در شگرد، با خودم گفتم این گزارش سفر بود باید بهترش کنم، این شد که کتاب «نوشابه زرد» رو خریدم و خوندم، البته من سیر سفرنامههای منصور ضابطیان رو خوندم ولی اینبار قرعه به نام نوشابه زرد دراومد، چند تا موضوع بعد از خوندن کتاب فهمیدم، اینکه باید زمان طولانی رو در یک سفر باشم که بتونم کتاب خوبی بنویسم، با هفت یا ده روز سفر شاید کار در نیاد، باید اختیار سفر تا حد خوبی با خودم باشه، اینا ریسکهایی هست که فعلا حاضر به پذیرشش نیستم، ولی دارم روش کار میکنم. ولی میدونم اگر اتفاق عجیبی نیفته سفر و سفرنامه نوشتن قراره بخشی از زندگیم در دههی پنجم باشه، امیدوارم بهم خوش بگذره.