• خیلی یهویی ایمان باهام تماس گرفت و گفت امروز می‌خواد بیاد پیشم، وقتی رسیدم شرکت بهش آدرس دادم و اونم یک ساعت بعد رسید، هیچ برنامه مشخصی نداشتیم، یکم درباره‌ی کارها و روند‌شون حرف زدیم، بقیه‌اش هم داشتیم روی ایده‌ی ایمان کار می‌کردیم، ایده جالبی […]

آخرین یادداشت‌های من:

  • خیلی یهویی ایمان باهام تماس گرفت و گفت امروز می‌خواد بیاد پیشم، وقتی رسیدم شرکت بهش آدرس دادم و اونم یک ساعت بعد رسید، هیچ برنامه مشخصی نداشتیم، یکم درباره‌ی کارها و روند‌شون حرف زدیم، بقیه‌اش هم داشتیم روی ایده‌ی ایمان کار می‌کردیم، ایده جالبی […]

  • این هفته رو هفته‌ی ریکاوری و تنهایی نامگذاری کردم، بیشتر وقتم رو با خانواده بودم، حتی آدم‌هایی که سال‌ها ندیده بودمشون رو دیدم، البته وسطش کارهای کلی مثل دانشگاه رفتن و نوشتن پست بلاگ و حتی کتاب خوندن هم انجام دادم که می‌تونستم انجام ندم، […]

  • خیلی وقت بود اینطوری فیلم ایرانی ندیده بودم، به خصوص از یک پلتفرم، ولی این دومین فیلمی بود که از فیلم‌نت دیدم و فصل اولش رو تمام کردم. کارناوال در اصل یک مسابقه بود که یک سری آدم بی‌ربط به هم یا بهتر بگم هنرمند […]

  • تو برنامه‌ی هر فصل برای خودم یک هفته برای ریکاوری یا تنهایی می‌گذارم، مفهومش صرفا این نیست که دوست دارم تنها باشم، اینکه نمی‌خوام به خیلی از موضوعات فکر کنم، به خصوص کار. این هفته به خاطر اینکه تصمیم گرفته بودم برم و به خانواده […]

  • من آدمی هستم که از فرق گذاشتن خوشم نمیاد، حتی چیزهای خیلی کوچیک، سعی می‌کنم ازش اجتناب کنم. یادمه در یک سازمانی کار می‌کردم، یکی برامون چایی میاورد، البته فقط برای من و برای تنها همکاری که با من کار می‌کرد چایی نمیاورد باید خودش […]

  • این کتاب رو وسط کمردردهایی که داشتم خوندم، چون کاری به جز درد کشیدن نداشتم. این کتاب داستان جالبی داشت، اول پرهام بهم پیام داد که دوستی داره که کتاب نوشته و تصمیم داره چاپش کنه نیاز به مشاوره داره، بعد حمید بهم پیام داد، […]

  • امروز نشسته بودیم توی خونه نمی‌دونستیم باید چه کار کنیم، منم اپ‌های تلویزیون رو بالا و پایین می‌کردم شاید کارناوال فینالش اومده باشه که نیومده بود، تا اینکه چشمم خورد به فیلم صدام، به بقیه گفتم این فیلم رو بخرم ببینیم! کسی جواب درستی نداد، […]

  • از عید امسال می‌خواستم بابا رو سوپرایز کنم. ولی از بین گپ و گفت‌هایی که داشتیم با هم دیدم تلویزیون رو بیشتر از گوشی دوست داره، برای همین اول رفتیم سر وقت تلویزیون، تا اینکه مشکلاتی برای من پیش اومد و تصمیم گرفتم اگر حل […]

  • این هفته تمرکز خیلی خوبی روی آزمون جامع گردشگری رشته راهنمایان فرهنگی (ایرانگردی و جهانگردی) داشتم، دو تا کتاب قطور و سرشار از نکات ریز و درشت رو خوندم چیزی حدود ۸۰۰ صفحه کتاب. شب قبل از آزمون هم کلا نخوابیدم ولی واقعا تاثیرگذار بود. […]

  • دفعه‌ی قبلی فکر کنم اسفند ۱۴۰۳ بود که در آزمون جامع گردشگری شرکت کرده بودم، سه تا از درس‌ها که هر کدوم دو جلد کتاب منبع داشت رو انتخاب کرده بودم و با خودم گفتم همین دو تا درس رو قبول بشم عالی میشه، ولی […]

  • کتاب «اکوتوریسم، راهی برای گردشگری پایدار» نوشته‌ی خانم افسانه‌ی احسانی که توسط انتشارات مهکامه چاپ شده هم برای شرکت در آزمون جامع گردشگری در رشته‌ی راهنمایان فرهنگی (ایرانگردی و جهانگردی) خریدم و خوندم. بعضی وقت‌ها که تصمیم می‌گیرم در آزمون مثل این شرکت کنم، قصدم […]

  • امروز مسعود گفت میای بریم بیرون؟ گفتم کجا؟ گفت گالری گردی کنیم، گپ بزنیم و …، گالری گردی رو دوست دارم. چشمم چیزهای جالبی رو می‌بینه هر چند نمی‌تونه بخرشون (لبخند). خلاصه بعد از گالری گردی رفتیم نشستیم گوشه‌ی یک کافه و شروع کردیم به […]

  • این کتاب رو به خاطر آزمون جامع گردشگری برای رشته راهنمایان فرهنگی (ایرانگردی و جهانگردی) خریدم تا بخونم، این کتاب نوشته‌ی حمید عامریان است که توسط انتشارات جهاد چاپ شده. من این کتاب رو خیلی دوست داشتم، دید خیلی خوبی نسبت به اقوام، آداب و […]

  • پسر عموی بابام دقیقا در جزیره مجنون شهید میشه، فرمانده گردان همین لشکری هم بوده که مهدی زین‌الدین فرمانده‌اش بوده، برای همین خیلی دوست داشتم این فیلم رو ببینم. قبلش فرصت دیدن این فیلم در اکران خصوصی برام پیش اومده ولی ترجیح دادم برم سینما […]

آخرین کتاب‌هایی که خوندم:

  • این کتاب رو وسط کمردردهایی که داشتم خوندم، چون کاری به جز درد کشیدن نداشتم. این کتاب داستان جالبی داشت، اول پرهام بهم پیام داد که دوستی داره که کتاب نوشته و تصمیم داره چاپش کنه نیاز به مشاوره داره، بعد حمید بهم پیام داد، […]

  • کتاب «اکوتوریسم، راهی برای گردشگری پایدار» نوشته‌ی خانم افسانه‌ی احسانی که توسط انتشارات مهکامه چاپ شده هم برای شرکت در آزمون جامع گردشگری در رشته‌ی راهنمایان فرهنگی (ایرانگردی و جهانگردی) خریدم و خوندم. بعضی وقت‌ها که تصمیم می‌گیرم در آزمون مثل این شرکت کنم، قصدم […]

  • این کتاب رو به خاطر آزمون جامع گردشگری برای رشته راهنمایان فرهنگی (ایرانگردی و جهانگردی) خریدم تا بخونم، این کتاب نوشته‌ی حمید عامریان است که توسط انتشارات جهاد چاپ شده. من این کتاب رو خیلی دوست داشتم، دید خیلی خوبی نسبت به اقوام، آداب و […]

  • کتاب «آلیس پای آتش» نوشته یون فوسه یک داستان شاعرانه و در عین حال عمیق درباره‌ی عشق، تنهایی و خاطرات است. روایت این کتاب آرام و نفس‌گیر است؛ انگار نویسنده می‌خواهد ما را آهسته و با تأمل به دنیای ذهنی آلیس ببرد. داستان درباره زنی […]

  • کتاب «سوروسات در سوراخ موش» اولین رمان مکزیکی خوآن پابلو ویلالوبوس است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و خیلی زود جزو نامزدهای جایزه بهترین کتاب اول گاردین قرار گرفت. این کتاب بخشی از مجموعه «برج بابل» نشر چشمه است، ساخته‌ای‌ست از داستان‌های کوتاه ادبی با […]

  • کتاب «من از یادت نمی‌کاهم، مارتیتا» نوشته‌ی ساندرا سیسنروس (ترجمه‌ی اسدالله امرایی) اثری است کوتاه و عمیق که روایت‌گر خاطرات سه زن جوان مکزیکی-آمریکایی به نام‌های «کورینا»، «پائولا» و «مارتیتا» است. این سه دوست در پاریس با هم آشنا می‌شوند و ماه‌ها در حاشیه‌های شهر […]

  • چیزی که باعث شد جذب این کتاب بشم عنوانش بود «پدر بودن»، این کتاب نوشته کارل اُوه کنوسگور است که توسط زهره خلیلی ترجمه شده و انتشارات خوب هنوز هم این کتاب رو چاپ کرده. این کتاب روایت‌های صادقانه‌ی کارل اُوه از زندگی شخصی خودش […]

  • امروز خیلی اتفاقی وقتی داشتم تو خیابون‌ پرسه می‌زدم رسیدم به یک کتابفروشی، از بیرون دیدم کافه هم داره، با خودم گفتم میرم استراحتی می‌کنم، در بسته بود، یکی از کارکنان وقتی داشت می‌رفت داخل منم سریع رفتم داخل، گفت تعطیله، مراسم داریم، گفتم یه […]

  • این کتاب رو به خاطر عنوانش خریدم و از اونجایی که انتشارات میلکان چاپش کرده بود تردیدی در خریدش نکردم و بعد از خوندنش می‌تونم بگم واقعا راضی بودم. کتاب خیلی خوبی بود. من به عنوان کسی که هم به شدت کمال‌گرا هستم و هم […]

  • این کتاب رو فقط به خاطر ناوال راویکانت خریدم، وگرنه کتابی با چنین عنوانی رو بعیده بخرم، راهنمای خوشبختی و ثروتمندی، البته خودش این کتاب رو ننوشته ولی یکی صحبت‌ها و مصاحبه‌هاش رو جمع‌اوری کرده و چنین کتابی رو نوشته، خیلی کنجکاو بودم ببینم این […]

  • من این کتاب رو دوست داشتم، نمی‌دونم چرا اصلا این کتاب رو خریدم، احتمالا از روی جلدش یا عنوانش خریدم ولی راضی هستم. هر چند مثل تمام کتاب‌های این شکلی که خوندم حس می‌کنم زیادی آب بسته شده به کتاب. کاش به جای آب بستن […]

  • خیلی وقت بود این کتاب رو خریده بودم، از اون دسته از کتاب‌هایی بود که پیشنهاد می‌کنند هر طراح یا مدیر محصولی باید بخونه، ولی من فرصت پیدا نمی‌کردم بخونمش، در کل کتاب رو دوست داشتم ولی واقعا برای صفحه‌پر کردن به نظرم خیلی محتوای […]