پدر بودن

چیزی که باعث شد جذب این کتاب بشم عنوانش بود «پدر بودن»، این کتاب نوشته کارل اُوه کنوسگور است که توسط زهره خلیلی ترجمه شده و انتشارات خوب هنوز هم این کتاب رو چاپ کرده. این کتاب روایت‌های صادقانه‌ی کارل اُوه از زندگی شخصی خودش هست. تا قبل از اینکه پدر بشم، واقعا تصوری از این نقش در زندگی نداشتم. برای من پدر شدن خیلی جذاب‌تر از ازدواج بود، نمی‌دونم برای دلبر هم اینطوری هست یا نه، ازدواج خیلی باعث تغییر در من نشد، داشتم با همون منِ گذشته زندگی می‌کردم، ولی بعد از حضور دخترم انگار ناخودآگاه تصمیم گرفتم منِ گذشته رو کنار بگذارم و یک من جدید خلق کنم. دیدن بزرگ شدنش، چیزهایی که یاد می‌گیره، تلاش برای اینکه در لحظه چه چیزهایی از ذهنش عبور می‌کنه، فکر کردم به اینکه چه کارهایی باید بکنم تا زندگی بهتری رو تجربه کنه، هر چند گاهی فکر می‌کنم اگر برای چنین کاری برنامه‌ریزی نداشته باشم وضعیت بهتری رو رقم می‌زنم، چون احتمالا اون موقع تلاش می‌کنم چیزی شبیه خودم بسازم در حالیکه اون یک موجود مستقل با روحیات خاص خودش هست، من این کتاب رو دوست داشتم، دوست دارم منم شبیه این کتاب‌هایی بنویسم از تجربیات درباره زندگی.

نوشتن یک دیدگاه