امروز صبح بالاخره تصمیم گرفتم برم اصفهان، البته قرار بود ساعت ۸صبح حرکت کنم ولی چون خوابم میومد ساعت ۱۱صبح راه افتادم، یک موسیقی خیلی جذاب رو پخش کردم، یک سری خوراکی برای توی راه خریدم و حرکت کردم. قبل از رسیدن به فرودگاه امام

یکی از سخت‌ترین کارهای زندگیم نه گفتن به خودمه، این درحالیه که خیلی راحت به دیگران نه میگم، در اصل بزرگ‌ترین مشکل هم شروع یک پروژه‌ی جدید هست، انگار لذت می‌برم، مشکلی هم باهاش ندارم، فقط بدی این ماجرا اینه که مجبورم از زمانی که

نمی‌دونم چرا اکثر فیلم‌هایی که درباره‌ی جنگ‌جهانی دوم ساخته شده جزء بهترین فیلم‌های تاریخ سینما شده، خیلی این فیلم رو دوست داشتم، موضوع کتاب پیرامون قضاوت یک قاضی آمریکایی درباره‌ی قاضی‌های آلمانی بود. شخصیت‌ آدم‌های فیلم، بینش و طرز فکرشون خیلی برام جالب بود. آدم‌هایی

هفته‌ی خیلی خوبی بود، تونستم به خودم برسم، یعنی کلی عقب‌افتادگی که به خاطر کرونا ایجاد شده بود رو انجام دادم، برای کتابفروشی کتاب جدید خریدم، برنامه‌ریزی‌های خوبی برای کارها کردم، شبکه‌های اجتماعی کانگونیو رو فعال کردم، پاکت برای کتابفروشی چاپ کردم، دو تا فیلم

می‌تونم بگم این کتاب جزء تاثیرگذارترین کتاب‌هایی بوده که تا حالا در زندگیم خوندم و به شدت توصیه می‌کنم اگر نخوندید این کتاب رو، حتما بخونید. به خصوص اگر مثل من آدم چندپتانسیلی هستید. در این کتاب تاکید می‌شود که زندگی یک بازی نامحدود است

امروز یک واژه‌ی جدید در حوزه‌ی خودشناسی خودم کشف کردم، «حریم تنهایی»، نمی‌دونم چقدر براتون پیش اومده که از زندگی کردن خسته بشید، مشکلی شاید نداشته باشید، یا حتی اونقدر مشکل داشته باشید که حوصله‌ی هیچ کسی رو نداشته باشید، حتی عزیزترین آدم‌های دورتون، بعد

با دیدن این فیلم عاشق فیلم‌های جنگ جهانی شدم، به نظر من خیلی عالی بود. در این فیلم هر چیزی رو میشد دید، از دوستی و رفاقت و میهن‌پرستی، تا مدیریت و رهبری و کارتیمی و حتی خودشناسی و توسعه‌ی فردی، از وقتی فهمیدم ماجرای

امروز رو خیلی دوست دارم، حماسه آفریدم واقعا. به خاطر کرونا و پروازهام ۴۵روز از خیلی از برنامه‌هام عقب افتاده بودم، ولی امروز که دارم این پست رو می‌نویسم موفق شدم حداقل چهارتاشون رو به روز کنم، مثلا امروز بدون هیچ عقب افتادگی دارم این

امروز بعد از مدت‌ها برای فروشگاه کتاب‌مون یعنی کانگونیو کتاب جدید خریدیم. وقتی کتاب‌ها رو تحویل گرفتم خیلی خوشحال بودم، چون واقعا امسال تمرکز کردم روی کار و دارم کارها رو پیش می‌برم. از اینکه دوستان خوبی پیدا کردم که در این سال جدید کنارم

همیشه فیلم‌های وسترن رو دوست داشتم، این فیلم هم واقعا عالی و فوق‌العاده بود، چطوری دوست داشتن می‌تونه باعث بشه آدم تغییر کنه، چطوری میشه آدمی که هر جنایتی در زندگیش کرده به یک آدم فوق‌العاده تبدیل بشه. از تغییر که بگذریم باید برسیم سر