دیگه داشت شش ماه می‌شد که دنبال خرید یک روشویی مناسب، شیک و مدرن هستم ولی پیدا نمی‌کنم. دیگه تصمیم خودم رو گرفتم چون می‌خواستم حتما قبل از پایان سال روشویی رو بخرم و نصب کنم، ولی مجبور شدم بسازم. چند روزی نشستم توی پینترست

صادقانه در کل زندگی کاریم تا حالا چیزی رو به این شکل تست نکرده بودم. برای تست یک نرم‌افزار ۳۰ نفر آدم رو باید در یک ساعت مدیریت می‌کردم، سناریوهای مختلف رو بررسی می‌کردیم، مستند می‌کردیم، بهشون مسیر می‌دادم و کلی کار جالب دیگه. از

اولین باری که چند وقت پیش با بچه‌ها رفتیم صرفا آشنایی بود، در اون جلسه قرار بر این شد اگر بچه‌ها فیچر جدیدی زدن و رفت روی پروداکشن مسعود شام بده، بالاخره بچه‌ها فیچر فیدبک رو بردن بالا و ما از مسعود شام گرفتیم، حالا

هواساز جزء اولین وسایلی بود که برای خونه‌ی لیلی خریدم و میشه گفت جزء آخرین وسایلی هست که دارم نصب می‌کنم. امروز رفتم وسایل لازم برای نصب رو خریدم و تصمیم داشتم خودم نصب کنم، بعد دیدم گارانتیش خراب میشه گفتم بی‌خیال زنگ زدم نمایندگی

تو کار جدیدم دو تا چیز رو خیلی دوست دارم. یکی جلسات یک‌شنبه‌هاست، یکی هم کوهنوردی جمعه‌هاست، اولی که گویا همیشه قطعیه ولی دومی رو امیدوارم قطعی بمونه، هر دو به حال روحیم کمک می‌کنه، اولی به خاطر اینکه چالش‌های جالبی رو تجربه می‌کنم، باید

یکی از دغدغه‌های جدی که سر خونه‌ی لیلی داشتم گچ‌کاری بود، مونده بودم باید اصلا این کار رو بکنم یا مستقیم از چوب استفاده کنم. دیگه با مشورت از کسی که چوب ترمو کار می‌کرد قرار شد اول به عنوان زیرسازی گچ‌کاری کنم. خیلی گشتم

امروز برای من حال و هوای خیلی عجیبی داشت. وقتی رسیدم شرکت بعد از انجام کارهایی که داشتم و قبل از جلسه‌ی برنامه‌ریزی برای اسپیرینت آینده، با مدیرعامل جدید شرکت نشستم گپ‌و‌گفتی داشتم و در آخر به این نتیجه رسیدیم به همکاری‌مون ادامه ندیم و

دیروز درگیر سیم‌کشی دزدگیر و سنسورهای دود و حرارت بودم، امروزم اومدم تا سیم‌کشی دوربین‌ها رو انجام بدم. برای اینکه جای مناسب رو برای هر دوربین مشخص کنم نردبون آوردم و از مکان‌های مختلف با گوشی عکس گرفتم تا ببینم چه سطح از پوششی رو