دیروز که تایید حراستم اومد برای گرفتن کارت رمپ، با خودم گفتم سریع برم کارهای مدیکال رو هم بکنم. ثبت درخواستش رو انجام دادم و رفتم کلنیک تابان که با سازمان هواپیمایی طرف قرارداد هست، امسال سه تا آزمایش داشتم، خون، گوش و قلب. برای

سال ۹۶ بود که اولین بار رفتم و در کلاس‌های خلبانی ثبت‌نام کردم. اون موقع نگران تست‌های پزشکی بودم، قبل از عید بود که آزمایشات را دادم و خدا رو شکر مشکل خاصی نبود و کلاس‌های خلبانی از ابتدای سال ۹۷ شروع شد. بعد از

خیلی بیشتر از یک سال شده بود که پرواز نکرده بودم. اونقدر با مشکلات پیچیده و عجیبی در زندگیم دست به گریبان شدم که دقیقا نمی‌دونم بالاخره می‌تونم بعضی از کارها رو تموم کنم یا نه! ولی خب با شناختی که از خودم دارم دست

من چند وقت پیش فهمیدم باید ۴۰ ساعت سیمولاتور پرواز کنم تا CPL، سریع رفتم یه درخواست دادم که ۱۰ ساعت علی‌الحساب پرواز کنم. امروز برای اولین بار با کپتن غلامی پرواز داشتم. استرس داشتم که چطوری می‌گذره، اونقدر باهاشون خوش گذشت که چند ساعت

من در تمام دوره‌های خلبانی در عجیب‌ترین کلاس ممکن بودم. یعنی در هر دوره حتما چند تا اتفاق عجیب و منحصر به فرد افتاده. در این دوره هم اتفاقات جالب و جذاب زیاد افتاد، امروز می‌خوام یکی از اونا رو تعریف کنم. وقتی مثل همیشه

بالاخره تونستم در لحظات پایانی برنامه‌ی تابستون ۱۴۰۱ دوره‌ی IR خلبانی رو تموم کنم، البته خود دوره در بهار تموم شد ولی در تابستون به خاطر حجم کارهایی که داشتم امتحاناتش طول کشید. واقعا نمی‌دونم چرا بعد از دوره‌ی PPL, خلبانی رو ادامه دادم ولی