همیشه دوست داشتم بلاگم یک قسمت انگلیسی داشته باشه، یعنی درست هم کردم براش ولی خب هیچ وقت چیزی ننوشتم، اینکه انگلیسی هم بلد نیستم بی‌تاثیر نیست، چند وقت پیش برای یادگیری زبان به صورت خودآموز برنامه‌ریزی کردم، البته ترجیح میدم واقعا برم سر کلاس،

این ترم بهم خوش گذشت ولی خوب نبود، مجبور شدم سر کلاسی استادی بشینم که در حالت عادی نمی‌خواستم دوباره باهاش کلاس داشته باشم. حتی سر کلاس‌های جانبی که گذاشته بود هم رفتم ولی نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، ولی تصمیم گرفتم خودم تلاش بیشتری

اومدم برای ترم جدید زبان ثبت‌نام کنم یادم افتاد اصلا امتحان ندادم. خیلی سریع زنگ زدم به موسسه و وقت آزمون آنلاین گرفتم، امتحان کتبی رو همون رو دادم و امتحان شفاهی رو امروز دادم، یک چیزهایی از زبان رو یادم مونده بود ولی خب

یک ترم و یک کتاب دیگه هم تموم شد، واقعا حماسه‌ای آفریدم اینبار، هیچ وقت بیشتر از یک ترم کلاس زبان نمی‌رفتم. البته چیزی که می‌خوام هم نیستم ولی در مسیر هستم، میشه با تلاش بیشتر بهش رسید. این ترم خیلی خوش گذشت و استاد

فکر نمی‌کردم این ترم اینطوری بگذره، اصلا شبیه ترم قبلی نبود، راضی نبودم. استاد قبلی‌مون واقعا فوق‌العاده بود، شاید وقتی ۱۰ رو به یکی نشون میدی، دیگه هیچ عددی قبلش بهش مزه نمیده، اونقدر بد گذشت که دوست داشتم دوباره رها کنم، ولی ادامه دادم.

برای اولین بار در کل زندگیم موفق شدم طلسم زبان رو بشکنم و بعد از گذروندن یک ترم، رها نکنم و دوباره ادامه بدم، امیدوارم تا انتها این بار پیش برم و پرونده‌ی این زبان رو ببندم. من زبان رو فشرده شروع کردم، یک جورایی

بعد از مدت‌ها دوباره تصمیم گرفتم یادگیری زبان رو شروع کنم. خیلی فکر کردم و گذشته رو بررسی کردم. دیدم من آدمی نیستم که توی خونه‌ درس بخونم و با اختیار خودم یاد بگیرم. البته خیلی پیشرفت خوبی در سایت Busuu داشتم ولی باز نتیجه‌ی