مدرسه حیوانات جادویی
امروز با لیلی خونه تنها بودم، بعد از کلی بازی کردن، نشستیم پای تلویزیون، لیلی گفت کنترل رو بده به من انتخاب کنم، ولی از اونجایی که میدونستم اگر این کار رو بکنم لیلی فیلمی رو انتخاب میکنه که تصمیم داره برای هزارمین بار تماشا
امروز با لیلی خونه تنها بودم، بعد از کلی بازی کردن، نشستیم پای تلویزیون، لیلی گفت کنترل رو بده به من انتخاب کنم، ولی از اونجایی که میدونستم اگر این کار رو بکنم لیلی فیلمی رو انتخاب میکنه که تصمیم داره برای هزارمین بار تماشا
دیشب با لیلی رفتیم تئاتر «افسانه پرطلایی»، امیدوارم بودم شبیه نمایش قبلی که رفته بودیم نباشه. نمایش خیلی عالی شروع شد، طراحی صحنهها به نظرم جذاب بود، مشخص بود که برای طراحی لباس هم وقت مناسبی گذاشته شده بود. چیزی که خیلی به نظرم به
بالاخره این سریال رو تموم کردم، البته قرار بود آخر زمستون تموم بشه ولی دوست داشتم زودتر تمومش کنم. سریال واقعا فوقالعادهای بود به جز فصل ششم، به نظرم سریال رو در فصل پنج تموم میکردن خیلی بهتر از ساخت فصل ششم بود، خیلی بیمعنی
فصل پنجم رو وقتی تموم کردم خیلی ناراحت شدم، چون مطمئن بودم در فصل بعدی فرانک وجود نخواهد داشت. چقدر این سریال میتونست بینظیر ادامه پیدا کنه. این فصل هم عالی تموم شد، واقعا نمیشد هر لحظه از فیلم رو پیشبینی کرد، فقط خیلی دوست
امشب دوست داشتم با لیلی برم بیرون ولی اصلا حال و حوصله نداشتم. همینطوری که روی مبل دراز کشیده بودم لیلی گفت بابا بیا یه فیلم ببینیم، منم گفتم باشه به شرطی که خودم انتخاب کنم، قبول کرد و شروع کردم بین فیلمهای مختلف گشتن
به نظرم اگر اکران آنلاین بعضی از پلتفرمها رو بردارن، من خیلی از فیلمها رو نمیبینم. چون توی خونه نشستم و یهو بهم میگن فلان فیلم رو بخر ببینیم! چون توی خونه من فقط یک رای دارم و همیشه در این زمینه شکست میخورم مجبورم
خیلی وقت بود اینطوری فیلم ایرانی ندیده بودم، به خصوص از یک پلتفرم، ولی این دومین فیلمی بود که از فیلمنت دیدم و فصل اولش رو تمام کردم. کارناوال در اصل یک مسابقه بود که یک سری آدم بیربط به هم یا بهتر بگم هنرمند
امروز نشسته بودیم توی خونه نمیدونستیم باید چه کار کنیم، منم اپهای تلویزیون رو بالا و پایین میکردم شاید کارناوال فینالش اومده باشه که نیومده بود، تا اینکه چشمم خورد به فیلم صدام، به بقیه گفتم این فیلم رو بخرم ببینیم! کسی جواب درستی نداد،
پسر عموی بابام دقیقا در جزیره مجنون شهید میشه، فرمانده گردان همین لشکری هم بوده که مهدی زینالدین فرماندهاش بوده، برای همین خیلی دوست داشتم این فیلم رو ببینم. قبلش فرصت دیدن این فیلم در اکران خصوصی برام پیش اومده ولی ترجیح دادم برم سینما
سالها پیش که بیشتر با عباسکیارستمی آشنا شده بودم، تصمیم گرفتم بشینم یه مدت فیلمهاش رو ببینم، فکر میکنم دوتایی رو دیدم، بعد رها شد، رفتم سراغ فیلمهای دیگهای تا همین چند وقت پیش که فیلم «زیر درختان زیتون»، «کلوزآپ» رو دیدم. امروز خیلی ناگهانی