جمعه نشسته بودم توی خونه و دوست داشتم یک فیلم ببینم، از قضا دلبر هم همین تصمیم رو گرفته بود، ولی چون کنترل دستش بود، یک فیلم طنز که به نظرم خیلی هم زرد اومد گذاشت و از شانس خوبم چون لیلی خونه بود، بعد

دیشب حوصله‌ام سر رفته بود و دوست نداشتم کار دیگه‌ای هم بکنم، این شد که تصمیم گرفتم فیلم ببینم، نمی‌دونستم چه فیلمی ببینم خوبه! فقط بین فیلم ایرانی و خارجی به خاطر حضور لیلی تو خونه فیلم ایرانی رو انتخاب کردم، وقتی اپلیکیشن فیلیمو، قسمت

این فیلم رو به خاطر کیلین مورفی دیدم، فکر نمی‌‌کردم اینطوری باشه، فوق‌العاده فیلم عجیب و جالبی هست. درباره‌ی آدم‌های متفاوت نسبت به به خاطر خاطر شرایط و گذشته‌ای که داشتن و تلاش برای ساختن یک زندگی بهتر در آینده. من سر دوراهی زندگیم در

تا اینجا که این فیلم بی‌نظیر بوده، دو تا قسمت هم جالب برای من داره، یکی روابط پیچیده انسانی و احساسی سیاستمداران هست، که واقعا عجیب و جالب توجه هست. اینکه چطوری منافع می‌تونه باعث بشه ارتباطات عجیب شکل بگیره، چطوری آدم‌ها رو در ارتباط

حساب و کتاب تعداد دفعاتی که این فیلم رو دیدم از دستم در رفته، واقعا فیلم درست و خوبی هست. فیلم شروع فوق‌العاده‌ای با یک موسیقی بی‌نظیر که میشه بارها و بارها گوشش داد. داستان فیلم هم بر اساس واقعیت نوشته شده که این باعث

امروز اومدم خونه، لیلی گفت باید بریم سینما، من دوست دارم با تو برم این فیلم رو ببینم. وقتی جمله رو اینطوری شروع می‌کنه یعنی راهی برای در رفتن وجود نداره، برای عصر بلیت گرفتیم و رفتیم این فیلم رو دیدیم. اینکه ایران تلاش می‌کنه

امروز داشتم فکر می‌کردم به عنوان آخرین فیلم تابستان امسال چه فیلمی رو ببینم، سایت‌ها رو بالا و پایین می‌کردم ولی بدون نتیجه، تا اینکه لیلی اومد نشست کنارم و از ذهنم گذشت چی میشه اگر برای چهل و چهارمین بار فارست گامپ رو با

دسته‌ جمعی توی خونه نشسته بودیم تا اینکه خواهرم گفت یک فیلم خوب بگذار، اولش فکر کردم منظورش خارجی هست، بعد گفت ایرانی قدیمی بزار، اونقدر گشتیم تا رسیدیم به «خانه‌ی ارواح» این فیلم امسال ساخته شده بود به نظر و در حال اکران در

این هفته اصلا روی مود نبودم، ولی می‌خواستم یک فیلم خوب ببینم. بین چند تا فیلم گیر کرده بودم، یکی رو انتخاب کردم که هنوز زیرنویس فارسی نداشت، بعدش دوباره گشتم تا رسیدم به این فیلم، خیلی خوشم اومد، چون دوست داشتم این شکلی زندگی