امروز فکر میکنم چهارمین جلسهی کوچینگ رو با یکی از دوستان برگزار کردم. با توجه به اینکه در اقدام کردم ضعف از خودش نشون میداد، ترجیح دادم این جلسه روی اقدام کردن تمرکز کنم، صرف نظر از مشکلات و چالشهایی که در جلسه مطرح میشه.
بعد از برگزاری اولین جلسهی کوچینگ، دومین جلسه رو با یکی از دوستان دیگهام گذاشتم. قرار بود هم رو ببینیم، بهش گفتم تصمیم دارم از شش ماه آینده خدمات کوچ بدم، دوست داری یه مدت کوچ تو باشم؟ خیلی از پیشنهادم خوشش اومد، اولین جلسه
سالهاست به کوچینگ علاقهمند هستم ولی کاری براش نمیکنم، شاید چون میترسم، حتی بعد از گرفتن لیسانس روانشناسی با خودم گفتم بزارم بعد از فوقلیسانس و الان آخرای فوقلیسانس دارم با خودم میگم شاید بهتره بعد از دکتری انجامش بدم، فهمیدم دو لوپ کمالگرایی گرفتار