قبل از عید با دلبر یک پروژه‌ای برای دوستی انجام دادیم که این طرف سال هزینه‌اش رو پرداخت کرد، با خودمون گفتیم بهترین کار اینه چیزی باهاش بخریم برای خونه‌ی لیلی. این شد که شیرآلات توکار دستشویی‌، حمام و جکوزی رو خریدیم. نسبت به سال

قبل از عید وقتی لوله‌کشی آب و فاضلاب خونه رو انجام می‌دادم، برای گرمایش و سرمایش هم انجام دادم ولی اشتباه بود، یعنی دستگاهی که خریده بودم لوله‌ی ۱۶ به دردش نمی‌خورد و باید لوله‌ی ۲۵ می‌نداختیم. برای همین به استاد گفتم با خودش لوله

یکی از کارهایی که درباره‌ی بازسازی خونه‌ی لیلی می‌ترسیدم همین برقکاری بود. نمی‌دونستم دقیقا چی می‌خوام، خیلی سخت بود بهم زدن خونه، به خصوص که دیوارها گچی نبود، کناف بود، سازه‌های فولادی ناآشنایی بود برای من، جعبه‌ فیوز فعلی خونه‌ اصلا جای مناسبی نبود و

نمی‌دونم چی‌ شد که زد به سرم و با خودم گفتم برم کاشی ببینم برای دستشویی و حمام، وقتی با دلبر رفتیم پسندیدیم و تصمیم گرفتیم حالا که اینقدر زحمت کشیدیم برای فکر کردن، همین امروز هم بخریم، طرف هم قبول کرد بخشی از پول

به نظرم سال‌های بی‌خودی رو داریم پشت سر می‌گذاریم. ساده‌ترین مسائل زندگی داره برامون شبیه یک رویا میشه. شب می‌خوابیم، صبح بیدار می‌شیم می‌بینیم ۳۰درصد فقیرتر از دیروز شدیم، در چنین کشور و شرایطی برنامه‌ریزی برای آینده احمقانه است. حالا این وسط من دوست دارم

بعد از کاری که با فاضلاب کردم با خودم گفتم بهتر نیست لوله‌کشی آب هم خیلی عالی انجام بدم، تمام لوله‌ها رو از ابتدای کنتور کندم انداختم دور و از لوله‌های پنج و هفت لایه استفاده کردم. برای نصب شیرهای توکار خیلی داستان داشتیم چون

وقتی اولین کلنگ رو به خونه زدم برای بازسازی فکرش هم نمی‌کردم تا این حد بخوام بازسازی کنم. امروز میشه گفت کل حیاط و کف خونه رو شکافتم تا لوله‌های فاضلاب رو به طور کامل عوض کنم، البته برای جا‌به‌جایی دستشویی و گذاشتن روشویی و

قبلا فکر می‌کردم خونه انباری می‌خواد چه کار، ولی چند وقتی هست به لزوم انباری در خونه پی بردم. بعد نشستم کلی فکر کردم کجا این انباری رو در بیارم که دیزاین کلی خونه خراب نشه، رفتم یک اسپری خریدم و شروع کردم به خط‌خطی

تصمیم داشتم دیوارهای حیاط رو ۷۰ سانت ببرم بالاتر، یک انباری گوشه‌ی حیاط درست کنم و یک فضا برای جکوزی بسازم و یکم آجرچینی در تراس انجام بدم و خیلی دوست داشتم چند تا حوض در حیاط در بیارم. برای همین دنبال یکی بودم که

یکی از مهم‌ترین و روی مخ‌ترین کارهای خونه‌ی لیلی درهای بزرگ و کوچیک حیاط بود. چون می‌خواستم خیلی چیزها رو جا‌به‌جا کنم و تا این قسمت درست نمی‌شد امکان تغییرشون نبود، مثل جا‌به‌جایی کنتور آب و برق و گاز و