
بازگشت به روزهای اوج خودم
شنبه رو واقعا طوفانی شروع کردم، با تمام وجودم احساس کردم به روزهای اوج خودم برگشتم، روزهایی که صبح با امید و انرژی زیاد از خواب بیدار میشدم و شروع میکردم به انجام کارهایی که عاشقانه دوستشون داشتم، امروز شونزده تا فعالیت مرتبط با اهدافم انجام دادم و اونقدر هیجانانگیز بودن که شب خوابم نبرد و ذهنم تا صبح داشت ادامه میداد ولی مغزم و چشمم خسته شده بود، امروز هم این موضوع ادامه پیدا کرد و تونستم نوزده تا فعالیت مرتبط با اهدافم انجام بدم، خیلی ذوق زده شدم، دوست داشتم حتما دربارهاش بنویسم. امیدوارم بتونیم این احساس رو نگه دارم، میدونم که خسته میشم، قطعا حالم بد خواهد شد چون خیلی چیزها هنوز سر جای خودش هست ولی اینکه بتونیم تعداد این روزها رو در هر فصل زیاد کنم امکانپذیره به نظر خودم، بریم ببینیم چه میکنیم در ادامه، ….