گزارش هفته‌ی نهم از چالش دوازده

این هفته خیلی کلافه بودم، کار زیادی انجام ندادن، به جز ثبت، بسته‌بندی و ارسال سفارش‌های نمایشگاه کتاب که البته خودش پروژه‌ی بزرگی بود. از همه مهم‌تر یک چالش جدی و فوق‌العاده رو شروع کردم، کاری که ماه‌ها شروع‌ کردنش رو پشت گوش می‌نداختم و نمی‌خواستم شروع کنم، چالش ۱۲۰ ثانیه، از شنبه شروع کردم به ضبط ویدیو‌های کوتاه ۱۲۰‌ثانیه‌ای درباره‌ی کارهایی که تو زندگی می‌کنم، کتاب‌هایی که می‌خونم و …، خیلی پروژه‌ی وحشتناکی بود، روز اول یه ویدیو ساخته بودم، نیم ساعت قبل از انتشار پاکش کردم، خوشم نیومد ازش، یکی دیگه ضبط کردم و مامانم گفت خیلی بیشتر شبیه خودت بودی و هنوز خیلی سفت و محکم بودی، ویدیو هفتم مامانم با خنده گفت داری خودت میشی، به نظرم هر کاری رو باید شروع کرد، گاهی حس می‌کنم هیچ کاری تو زندگیم نمی‌کنم ولی بقیه‌ی آدم‌ها شاید ۵درصد من هم کار نکنند، تازه روزی ۴ ساعت هم می‌رفتم سر کلاس خلبانی، این خودش خیلی پروژه بود، چون هر روز چهار ساعت سر کلاس بودم، خلاصه در مجموع به نظرم هفته‌ی ماندگاری شد برای خودش، امیدوارم در طول مسیر کم نیارم فقط.

نوشتن یک دیدگاه