استاکر
فیلم بسیار عجیبی بود، انتظار چنین فیلمی رو نداشتم، خیلی دوستش داشتم، این فیلم از عمق بسیار زیادی برخوردار بود. آدم همیشه باید یک چیزی برای ادامه دادن و زندگی کردن داشته باشه. نمیدونم اسمش رو میشه چی گذاشت، یک هدف مقدس؟ رسالت! یا ستارهی
فیلم بسیار عجیبی بود، انتظار چنین فیلمی رو نداشتم، خیلی دوستش داشتم، این فیلم از عمق بسیار زیادی برخوردار بود. آدم همیشه باید یک چیزی برای ادامه دادن و زندگی کردن داشته باشه. نمیدونم اسمش رو میشه چی گذاشت، یک هدف مقدس؟ رسالت! یا ستارهی
از اون دسته از فیلمهای قدیمی بود که عاشقی رو با یک گروه مافیایی ادغام کرده بود. همیشه به نظرم ترکیب اون دو تا جواب میده، البته مهمه چطوری داستان رو روایت میکنی. من همیشه برام سوال بود چطوری مردم زور رو میپذیرند، اون هم
اینم یک فیلم فوقالعادهی دیگه، فیلمهای ژاپنی رو به خاطر محتوای خیلی خوبشون واقعا دوست دارم. موضوع این فیلم در واقعا خانواده بود. یکی از ترسهای همیشگی من برای مهاجرت. میدونید همیشه از نبودن و دیر رسیدن متنفر بودم. وقتی بچه بودم همیشه تو زندگی
به جرئت میگم این غمانگیزترین فیلمی بود که تا امروز دیدم. هیچ وقت نگاهم به خانواده این طوری نبود. انگار داشتم داستان زندگی خودم رو از یک زاویهی دیگه میدیدم. منم یک زمانی با پدرم خیلی درگیر بودم. همیشه کار خودم رو در زندگیم میکردم
تا حالا فیلم به این طولانی ندیده بودم، چهار ساعت فیلم بود، ولی واقعا فیلم زیبایی بود، باعث شد بفهمم آمریکا قبلا به دو قسمت شمال و جنوب تقسیم شده بوده و بین این دو تا جنگ میشه و شمالیها پیروز میشن و پرچم امروز
فیلم زیبایی بود، از چند جهت باعث شد به فکر فرو برم، یکی اینکه در آینده لیلی دربارهی من چطوری فکر خواهد کرد! چه احساسی نسبت به من خواهد داشت؟ در طول مسیری که در حال رشد کردنه چطوری باهاش برخورد میکنم. سوال زیاد این
وقتی فیلمهای جنگی میبینم گاهی مغزم نمیکشه این دقیقا در چه جنگی اتفاق افتاده، راستش دیگه حوصلهی تحقیق هم ندارم، اینقدر که دنیا درگیر جنگ بوده در گذشته. البته الان هم هست، فقط مدلش فرق کرده، فیلم جالبی بود به خصوص که دربارهی پل بود،
اصلا فیلمی نبود که دوست داشته باشم ببینم ولی دیدم. کلا هیچ وقت مواد مخدر برام جذاب نبوده، شاید دلیلش این باشه که خیلی با فیلم ارتباط برقرار نکردم، در کل دوستش نداشتم. ولی نکتهی جالب فیلم برام در مورد انتخاب بود و اینکه چقدر
خیلی وقت بود از این دست فیلمها ندیده بودم، من همیشه نسبت به دایناسورها هیچ حس خاصی نداشتم. ولی یک خواهرزاده دارم که عاشق دایناسورهاست، من حتی اسم یکیشون هم نمیدونم، ولی فکر کنم اون اسم همشون رو بدونه، ولی خب باز هم دلیل نمیشه
این فیلم رو به تمام معنی کلمه دوست داشتم، تصور من وقتی بچه بودم از دنیا دقیقا شبیه همچین چیزی بود. همیشه خدا رو هم همینطوری تصور میکردم. البته بچه بودم شاید بیشتر تحت تاثیر جادوگر شهر اُز بودم ولی خب واقعا همینطوری فکر میکردم.