یک مثل قدیمی هست که میگه چیزی که نشه اندازه‌ای گیریش کرد نمیشه مدیریتش کرد. اگر قراره فرآیند بهبود نرم‌افزار، تولید محصول، حتی به نظر من زندگی شخصی رو مدیریت کرد باید چیزهایی برای اندازه‌گیری براش گذاشت. در این دوره بیشتر درباره‌ی بررسی‌ها و معیارهایی

نمی‌خواستم اینقدر سریع یادگیری بک‌اند رو شروع کنم ولی خب تصمیم گرفتم یک پروژه جدی بسازم و برای این کار نیاز شد حداقل دیتابیس رو یاد بگیرم. به نظرم اولش سخت میومد ولی بعد دیدم اصلا چیز پیچیده‌ای نداره و چیزی که بیشتر از همه

امروز با علی نشسته‌ بودیم در کافه و داشتیم درباره‌ی رویاهامون گپ می‌زدیم که رسیدیم به آموزش قهوه، اون می‌گفت خیلی وقته دوست داشتم یک سایت آموزشی بزنم، منم خندیدم و گفتم کاری نداره، بریم تو کارش؟ اینطوری شد که کارکردن روی پروژه‌ی آموزشی درباره‌ی

فکر می‌کنم بیست سالی باشه که من تصمیم دارم برنامه‌نویسی رو یاد بگیرم. البته همیشه در طول تاریخ یک سری تلاش هم کردم و یک سری چیزهای پراکنده یاد گرفتم ولی هیچ وقت برنامه‌نویس نشدم. اینبار ولی خیلی جدی تصمیم دارم برنامه‌نویس بشم. احساس می‌کنم

برای اولین بار در کل زندگیم موفق شدم طلسم زبان رو بشکنم و بعد از گذروندن یک ترم، رها نکنم و دوباره ادامه بدم، امیدوارم تا انتها این بار پیش برم و پرونده‌ی این زبان رو ببندم. من زبان رو فشرده شروع کردم، یک جورایی

امروز ۱۲-۱۲-۲۰۲۲ تاریخ تولد پروژه‌ی «مدرسه‌ی دوازده» است. تصمیم دارم این پروژه را از صفر تا صد خودم پیاده‌سازی کنم و هر مهارتی نیاز هست برم یاد بگیرم. در این مدرسه تصمیم داره تجربیاتی که در زندگی طی سال‌های گذشته، حال و آینده کسب می‌کنم

طی چند سال گذشته جمع زیادی از دوستانم از ایران رفتند، این اتفاق خیلی در روحیه‌ی من تاثیر گذاشته بود، طی چند ماه گذشته خودم هم دنبال مهاجرت بودم ولی بالاخره تصمیم گرفتم بنا به دلایل مختلف حداقل تا چهار سال آینده ایران بمونم، برای