یادمه وقتی صیاد شیرازی شهید شد، یه جمله‌ی خیلی زیبا کنار امضاش دیدم، نوشته بود، «من کان لله کان الله له»، هر که برای خدا باشد، خدا هم برای اوست. این جمله فوق‌العاده بی‌نظیره، عمق وجود یک آدم رو کامل می‌تونه نشون بده، واقعا آدم‌هایی

دیروز جلسه‌ی نهایی رو برای ارائه‌ی اون سلسله جلسات داشتیم، نفهمیدم خوب بود یا نبود ولی خودم خوشحال بودم، حس می‌کنم دارم بر می‌گردم به روزهای اوج خودم. اون قسمت خلاقیت و فکرهای جالب و وصل کردن چیزها بهم دوباره فعال شده برام. میشه گفت

یک‌شنبه قرار بود برم جایی درباره‌ی آموزش و دوره‌هایی که ضبط کردیم گپ بزنم، وقتی رسیدم نمی‌دونم چی شد که تصمیم گرفتم به جای این کار داستان تعریف کنم. داستان خودم رو. بی‌اختیار شروع کردم به حرف زدن. از چیزهایی گفتم که شاید نیازی نبود

این هفته با شرکت در مراسم رونمایی آکادمی زرین چند تا اتفاق جالب برام افتاد، اول اینکه قدم در فضایی گذاشتم که چند وقت بعد دوباره بهش مراجعه خواهم کرد، البته این رو برای این می‌دونم که این مطلب رو چند هفته بعد دارم می‌نویسم.