این روزها اصلا حالم خوب نیست. دلم میخواد حرف بزنم ولی نمیزنم. بیشتر میشینم یه گوشه، زانوهام رو بغل میکنم و سکوت میکنم. هر از چند گاهی که میخوام یه چیزی بگم، قبلش با خودم فکر میکنم، میبینم دیگه حرفی برای گفتن نمونده، در تمام
امروز با دوست جدیدی قرار داشتم، بار اول بود میدیدمش، مهمترین دلیلی هم که باهاش قرار گذاشته بودم، این بود که تا ظهر فکر میکردم جمعه است و داشتم دلتنگی غروب جمعه رو تحمل میکردم، تا اینکه فهمیدم جمعه نیست، عصبانی شدم، با یکی قرار