خیلی اتفاق جالبی بود برای من که تو دو کتاب خوندم که مادر نقش مهمی در اونها داشت. خیلی وقت بود این کتاب رو خریده بودم ولی نخونده بودمش، نمی‌دونم دلیلش چی بود. وقتی شروع کردم به خوندن کتاب غم سراسر وجودم رو گرفت، بعد

خیلی وقت پیش وقتی داشتم پادکست بی‌پلاس گوش می‌دادم رسیدم به اپیزودی به نام «صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد»، خیلی برام جالب اومد، رفتم کتابش رو خریدم، فکر نمی‌کردم بیشتر از ششصد صفحه باشه. کتاب رو تقسیم کردم به قسمت‌های کوچیکتر و

فوق‌العاده کتاب تاثیرگذاری بود، واقعا فکرش رو نمی‌کردم اینطوری تموم بشه. جالب اینجاست نویسنده‌ این کتاب رو قبل از جنگ جهانی دوم نوشته. واقعا سرنوشت بعضی از دوستی‌های خیلی عمیق و قدیمی خیلی غم‌انگیز و ناراحت کننده است. درسته که این داستان خیالیه، ولی قطعا