پوزیدون

جمعه استاد بداهه و خلاقیت‌مون یک لینک بهمون داد که در آزمون کهن‌الگو شرکت کنیم. من دو بار با دقت تست رو زدم و هر دو بار کهن‌الگو یا آرکتایپم، پوزیدون یا پوزئیدون شد. البته نمیشه گفت این شد، میشه گفت پوزیدون امتیازش بالاتر بود با ۳۳ امتیاز باید بقیه‌شون هم بررسی کنم سر فرصت. پوزیدون یکی از دوازده ایزد المپ‌نشین، و مهم‌ترین ایزدان یونان باستان، که خدای آب‌های شور و شیرین و دریاها، رودخانه‌ها، سیل، خشکسالی، زمین لرزه و اسب‌ها به‌شمار میره و نام پوزئیدون به معنی «سرور زمین» یا شوهر زمین است. رومی‌ها اون رو با نپتون که خدای ایتالیایی کهن است همسان می‌دونن، اما نباید این دو تا رو با هم اشتباه گرفت. پوزیدون فرمانروای دریاها و اسب‌هاست. آب همیشه در آدمی نماد اسرار و خطرات ذهنی ناآگاه و سیال است. اسب نمادی است از ماهیت خام و تربیت نشده‌ی ما. زمین لرزه، طوفان و موج‌های مخرب در دست اوست. نماد دیگر وی چنگک سه شاخه است. این نمادی است مردانه که نشان دهنده‌‌ی قدرت مردانگی و باروری در اوست. در زندگی متعهدانه نشان دهنده‌ی نقش شوهر و پدر برای خانواده و همسر است. بریم ببینیم چقدر شبیه منه.

«وقتی احساسات خام و نابالغ، پدر خانه را پر می‌کند، خطر همه‌ی افراد خانواده را تهدید می‌کند.»، دقیقا، من سرشار از احساسات خام و نابالغ هستم و گاهی واقعا از این وضعیت خسته میشم.

«پوزیدون همچنین استعاره‌ای است برای مردان و زنانی که قادرند به عمق احساسات خود سفر کنند و در آنجا با اندوه، خشم و حتی زیبایی هایی که سرکوب شده‌اند، ملاقات کنند.»، یکی از دردناک‌ترین قسمت‌های زندگیم به نظرم همین سفر به عمق به احساساتم و مواجه شدن با اندوه و خشم و چیزهایی هست که در خودم سرکوب‌شون کردم.

«مزاج هیجانی پوزیدون از مشهورترین ویژگیهای اوست. او بداخلاق، خشمگین، اهل خراب کردن و خطرناک است. در عین حال او توانایی دارد دریاهای طوفانی را آرام کند. برای کینه و دشمنی پوزیدون نمی‌توان همتایی پیدا کرد. اگرچه پوزیدون به خاطر عصبانیتش شهرت دارد، دارای سیمایی بخشنده و آرام نیز هست. پوزیدون کهن الگویی است که می‌تواند عمق و زیبایی داشته باشد.»، من به شدت مزاجم هیجانیه، به نظر خودم آدم بداخلاق و همیشه عصبانی هم هستم.

«مردان پوزیدونی دوست دارند مهم باشند، در حالی که شخصیت پوزیدون از نظر تفکر و مدیریت استراتژیک ضعف دارد و به ویژگی‌هایی که لازم است تا در دنیای پدر سالارانه موفق باشد، دسترسی ندارد. به همین دلیل ممکن است تلاش او در دنیای کسب‌وکار به موفقیت نینجامد.»، میگم چرا تو دنیای کسب‌و‌کار موفق عمل نمی‌کنم 🙂

«او یا مردی است برون‌گرا که احساساتش را ابراز می‌کند یا اگر درون‌گراست، این هیجانات را درون خود سرکوب می‌کند. در هر دو حالت احساسات در او عمیق و شدیدند.»، من به نظر خودم دو تا شخصیت دارم، یکیش برون‌گراست و راحت احساساتش رو بروز میده، ولی اون یکی درون‌گراست و احساساتش رو سرکوب می‌کنه، تناقض بین این دوتا من رو گاهی نابود می‌کنه، قشنگ زمین‌گیرم می‌کنه به حدی که فقط دوست دارم بخوابم.

«مردان پوزیدونی وقتی عصبانی می‌شوند همه چیز را بهم می‌ریزند، درست همانند دریای آرامی که یک دفعه طوفانی می‌شود و همه چیز را بهم می‌ریزد، داد می‌زنند، فحش می‌دهند، چیز می‌شکنند، طوفان به پا می‌کنند و بعد هم پشیمان می‌شوند و کاری می‌کنند که از دل بقیه دربیاورند. در هنگام عصبانیت حرفی می‌زنند و یا کاری را می‌کنند و وقتی که آرام می‌شوند یادشان نمی‌آید چون در آن لحظه فقط با حوزه احساسشان عمل می کنند و حوزه سر(تفکر و تدبیر و تعقل) کاملا تعطیل می‌شود.»، وای این دقیق‌ترین و جامع‌ترین تفسیر از وضعیت عصبانیت من بود، خدایی خودم نمی‌تونستم اینقدر قشنگ خودم رو توضیح بدم، آدم‌های نزدیک زندگیم اگر این رو بخونند از خنده می‌ترکن، چون دقیقا منم.

«حافظه طولانی مدت عاطفی از دیگر ویژگی‌های کسانی است که این تیپ شخصیتی را دارند، به طوری که از سالهای گذشته و بعضا از دوران کودکی خود خاطره دارند. دفترچه حساب عاطفی با همه دارند که همه چیز را در آن ثبت می‌کنند. یعنی اینکه وقتی کسی در حق آنها خوبی و یا بدی می‌کند، همه را در آن ثبت کرده و بعد با سود ١٠٠% جبران می‌کنند. یعنی اگر در حق آنها یک خوبی کوچکی کرده باشید و او مثلا بخواهد ٢ سال بعد آن را جبران کند، حتما چندین برابر در حق شما خوبی می‌کند و اگر خدای نکرده در حق او بدی کرده باشید (هر حرف و یا کاری که او را ناراحت کرده باشد) حتما آن را هم به نحو شایسته‌ای جبران می‌کند، (جوری که هیچوقت یادتان نرود).»، به نظرم این یکی از دردناک‌ترین ویژگی‌هایی هست که من تو زندگیم دارم، یادآوری خاطرات خیلی دور اونم به صورت کاملا تصویری و رنگی واقعا آزاردهنده است، گاهی با خودم میگم چی می‌شد اگر می‌تونستم یک سری خاطراتم رو پاک کنم! درباره‌ی جبران لطف و مهربونی آدم‌ها دقیقا همینطوری هستم، سعی می‌کنم چند برابر جبران کنم تا طرف احساس کنه لطفش رو درک کردم و متاسفانه درباره‌ی کسایی که ناراحتم می‌کنن هم دقیقا صادق هست، اگر بتونم کاری می‌کنم که هیچ وقت فراموشم نکنن.

«معیارشان برای انتخاب هر چیزی دلشان است، یعنی هنگامی که می‌خواهند چیزی را انتخاب کنند، به دلشان توجه می‌کنند و می‌بینند که دلشان چه چیزی را انتخاب می‌کند و بر اساس آن تصمیم می‌گیرند، برای همین هم خیلی وقتها در هنگام سرخوشی تصمیمی را می‌گیرند که هنگان ناراحتی آن را نقض می‌کنند و یا برعکس، هنگام ناراحتی حکمی را صادر می‌کنند که در هنگام خوشحالی به راحتی آن را زیر پا می‌گذارند.» من همیشه گفتم تو زندگیم همیشه کارهایی رو کردم که دوست داشتم بکنم، برام مهم نبود منطقی هست اون کار یا نه، برای همین این ویژگی‌ هم در من کاملا صادق هست.

«خودشان را در جایگاهی می‌دانند که بتوانند به حریم دیگران تجاوز کنند، چک کردن موبایل اطرافیانشان، گوش کردن به صحبت‌های دیگران و اظهار نظر کردن، رفتن سر وسایل دیگران و نظر دادن در مورد کارهایی که به آنها ربطی ندارد.» متاسفانه و با کمال تاسف باید بگم اینم درسته ولی خوشبختانه به شدت روش کار کردم و خیلی کنترل پیدا کردم.

«شکمشان برای آنها بسیار مهم است، چون حوزه احساس در آنان بسیار فعال است. تمام مسائل غریزی روی حال و احوالشان اثر می‌گذارد و اگر خوردن یا خوابیدن‌شان بهم بریزد واقعا غیرقابل تحمل می شوند.»، وای خدای من، دقیقا همینطوری هستم، به خصوص خواب، من اصلا ساعت نمی‌گذارم، مگر مجبور باشم، دوست دارم به اندازه بخوابم، به نظرم هر وقت نیازم به خواب تموم بشه خودم بیدار میشم.

«مرد پوزیدونی در یک دنیای متمدن زندگی می‌کند که باید بوسیله سرکوب هیجاناتش و نشان دادن آرامش ظاهری، رفتار کند. دیر یا زود هیجانات سرکوب شده تبدیل به طوفانی شدید می‌شود.»، راستش سال‌هاست منتظر این طوفان هستم، خودمم منتظرم، نمی‌دونم فقط چطوری این طوفان ایجاد میشه.

«مردان پوزیدونی ممکن است وقتی اقدامی برای اداره کردن کسب و کار خود انجام می‌دهند، ناکامی را تجربه کنند. به دلیل شدت احساسات هنگام شکست هم نمی‌توانند خوب شکست را تحمل کنند. آنها معمولا با خشم و ناراحتی به شکست‌ها واکنش نشان می‌دهند. آنها بازنده‌های خوبی نیستند.» خیلی تعریف قشنگی بود، من واقعا بازند‌ه‌ی خوبی نیستم.

کودک پوزیدونی نسبت به هر آنچه که برایش مهم است، احساسات قوی از خودش نشان می‌دهد. اگر او کودکی برون‌گرا باشد، واکنش‌هایی احساسی، سریع، قوی و در لحظه نشان می‌دهد. اگر چیزی توجهش را جلب کند، آن را درخواست می‌کند و در لحظه باید به هر آنچه که می‌خواهد برسد، برای رسیدن به خواسته خود طمع دارند و در صورت عدم دستیابی به آن فریاد برمی‌آورند. مهم برای این کودک رسیدن سریع به چیزی است که می‌خواهد و اگر به چیزی که دوست دارد برسد، دیگر آن برایش جذاب نخواهد بود. می توان توجه او را به سادگی از چیزی که دوست دارد روی چیز دیگری متمرکز کرد.» وای خدای من، دقیقا همینطوری هستم، وقتی یه چیزی رو می‌خوام باید بهش برسم، با خودم اصلا شوخی ندارم ولی وقتی هم بهش میرسم دیگه مثل قبل برام جذاب نیست و ازش خسته میشم.

«وقتی به دلیل بالا و پایین پریدن به او می‌گویند که بی‌حرکت سر جایش بنشیند، او مجبور است احساسات خود را در عمق وجودش زندانی کند.» هیچ وقت یادم نمیره، یک بار در یک مهمونی عموم برام جایزه گذاشت که چند دقیقه فقط روی صندلی بشینم، نمی‌دونم واقعا چه کاری بود، منم نشستم ولی کاملا احساسم رو یادمه، داشتم می‌ترکیدم، فکر کنم ۵ سالم بود.

«از بچگی عاشق حمام رفتن و ورزش‌های آبی است، هنگامی که دریا و یا استخر می‌بیند، خود را بی‌اختیار به آب می‌زند و از بودن در آب به مدت طولانی خسته نمی‌شود.»، وای عالی بود، من همین الان دارم یه خونه می‌سازم که کل دغدغه‌ام درست کردن حوض و استخر یا جکوزی یا هر جایی برای آب‌بازیه.

«نوجوان پوزیدونی معمولا احساساتی و هیجانی است، به ویژه در دوران بلوغ که تغییراتی در هورمون‌های او پدید می‌آید. تصمیم‌ها و واکنش‌هایی هیجانی دارد و وصله‌ای ناجور و ناهماهنگ برای محیط مدرسه به شمار می رود.»، من به جز اول ابتدایی در هیچ مقطعی انضباطم دیگه ۲۰ نبود، همیشه وصله‌ی ناجوری بودم.

«برای اینکه چنین نوجوانی در مدرسه و تحصیل موفق باشد به کهن الگوهای دیگری نیاز دارد. با اینکه نوجوانان پوزیدونی باهوش هستند، اما معمولا در مدرسه نمرات خوبی نمی‌گیرند، چون دستاوردهای تحصیلی برای آنها اهمیت چندانی ندارد. از منطق، کارهای تکراری و امتحان دادن تنفر دارند و بسیاری از درس‌ها حوصله‌ی آنها را سر می‌برد. چنین نوجوانانی نمی‌دانند وقتی بزرگ شدند می‌خواهند چه کاره شوند! پسران پوزیدونی در دبیرستان عملکرد خوبی ندارند، دستاوردهای روشنفکرانه برای آنها بی معنی است و همین الگو خیلی از اوقات در دانشگاه و در بقیه مراحل زندگی وقتی که باید به هدفی رسید یا موفقیت مالی کسب کرد، ادامه خواهد داشت.»، وای خدای من، دقیقا همینطوریه، من هیچ وقت توی مدرسه مشق ننوشتم، اصلا از نوشتن خوشم نمیومد، اصلا تکلیف برای خونه برام یه چیز بی‌معنی و مسخره بود و انجامش نمی‌دادم، تهش گیر می‌کردم سر کلاس یه چیزی می‌نوشتم. ولی خب هیچ وقت شاگرد تنبل مدرسه نبودم، سر کلاس به اندازه‌ی کافی یاد می‌گرفتم، فقط برای قبولی می‌خوندم ولی خب نمره‌های خوبی هم می‌گرفتم، جالب اینه هیچ وقت در هیچ دوره‌ای حتی همین الان هنوز نمی‌دونم قراره در آینده چه کاره بشم، در حالیکه هم سن و سال‌های من چند سال دیگه بازنشست میشن.

«مرد پوزیدونی نمی‌تواند در دنیای رقابت آن طور که باید خود را نشان بدهد. تا زمانی که خود را با جامعه هماهنگ نکند، احساساتش را نادیده نگیرد و ذهنی هدف گرا نداشته باشد، در این جهان موفق نخواهد بود. مردان پوزیدونی ظرفیت وفاداری و رفتن به عمق در مسائل احساسی را دارند.» فکر کنم یکی از دلایلی که در این جهان موفق نمیشم رو فهمیدم.

«واکنش‌های احساسی و هیجانی فوری و بدون فکر که برای کودکان طبیعی است، برای بزرگسالان مشکلی روانی به شمار می‌آید. غرق شدن بیش از اندازه در احساسات برای مردان مشکلی جدی به حساب می‌آید. او را فردی غیر منطقی به حساب می آورند.»، آفرین، دقیقا این مشکل رو من دارم.

«زمین لرزه، هیجانات مردی را نشان می‌دهد که احساسات خود را در عمق وجودش سرکوب و مدفون کرده است. آنها باید راهی برای زندگی مسالمت آمیز با این هیجانات پیدا کنند.»، متاسفانه این مشکل هم دارم، از وقتی یادم میاد و به شدت بهم آسیب زده، هنوز بعد از این همه سال نتونستم راهکاری براش پیدا کنم.

نوشتن یک دیدگاه