
این یک داستان خندهدار است
این روزها حال و روز خیلی خوبی ندارم، یکی از بچهها توییت کرده بود و روی لپتاپش اسم یک فیلم بود، سرچ کردم دیدم دربارهی خودکشی هست، برام جالب اومد، همون لحظه شروع کردم به دیدن این فیلم، خیلی فیلم جذابی بود، عاشق این فیلم شدم، به خصوص شخصیتهایی که در فیلم بودند و از همه جذابتر شخصیت باب، همیشه عاشق آدمهایی هستم که کارهای نامتعارف میکنند، نمیترسن از تجربه کردن چیزهای جدید، نمیترسن از این که کار اشتباهی در زندگی انجام بدن، نمیترسن اگر کسی بهشون گیر بده و بگه کارت درست نبود، حتی گاهی میدونن از نظر بعضیها کارشون درست نیست ولی براشون مهم اینه، کاری که دوست دارند رو انجام بدن. بعدش خیلی حالم بهتر شده بود.