
بهتره با سال تماس بگیری! فصل دوم
از اون سریالهایی بود که عاشقش شدم. یعنی دقیقا گاهی حس میکردم دارم خودم رو میبینم. شاید اگر از روی زندگی منم فیلم بسازند از این هم طنزتر در بیاد. چیزی که خیلی وقتها توی ذهنمه اینه که من همیشه در حال تلاش برای رسیدن به چیزهایی هستم که حس میکنم درست هستند ولی خیلی وقتها شاید از مسیر درستی حرکت نمیکنم. البته من دیگه شبیه جیمی نیستم که همه چیز رو زیر پا بگذارم، ولی واقعا خیلی وقتها شده برای رسیدن به چیزی کارهایی کردم که شاید بعدش که بهش فکر کردم با خودم گفتم واقعا ارزشش رو نداشت، شاید برگردم دیگه تکرارش نکنم، دقیقا نمیدونم شایدم خوشحالم که انجامشون دادم. ولی واقعا منم در هر رابطهای به خصوص دوستانم همیشه تمام تلاش خودم رو کردم. بدون هیچ چشمداشتی، ولی از سمت مقابل شاید انتظاری که داشتم برآورده نشد. بگذریم خیلی دوستش داشتم.