
دورهی مقدماتی بازیگری – هفتهی چهارم
گزارش هفتهی چهارم رو متاسفانه دارم چهار هفته بعد مینویسم، اصلا نفهمیدم تابستون چطوری رفت، خیلی درهم برهم و به هم ریخته بودم، ولی خب زندگی همینه، قرار نیست همه چیز مطابق میل ما کاملا پیش بره. من واقعا از کلاسهای بازیگری لذت میبرم، کلاس بدن این هفته درگیر تمرکز بودیم و اینکه بتونیم پارادایمهای ذهنیمون رو نسبت به بعضی چیزها از بین ببریم، مثلا وقتی اسم قهرمان میاد، همیشه یاد فیگور بدنسازها میفتیم، یا کسی که مدال گرفته و … در حالیکه وقتی یک رهگذر، خیلی ناگهانی جون یک بچه رو که داره ماشین بهش میزنه نجات میده هم یک قهرمانه. کلاس بداهه و خلاقیت دربارهی صحنه، تیپ و کاراکتر کلی یاد گرفتیم، کلاس تاریخ هم که نگم، کلی فیلم بررسی کردیم، و کلی تاریخ رو اومدیم جلو و لذت بردیم، من این هفته تام هنکس رو بررسی کردم که چطوری تو فیلمهایی که بازی کرده عصبانیت رو اجرا کرده، کلاس بیان که عشقه منه، رالارا، رالارَ، رالارِ، رالاری، رالارُ، رالارو، …، مبانی بازیگری هم گویا استاد کرونا گرفته و کنسل شده بود، البته من سعی نمیکنم چیزهایی که یاد گرفتم رو اینجا بنویسم، فقط یه چیزهایی مینویسم که یادم بیاد این روزها رو چطوری سپری کردم، قطعا خوندنشون در آینده برام جذاب خواهد بود.