
نوشتن اولین سفرنامه
بعد از اینکه از سفر کنیا برگشتیم من خیلی علاقهمند شدم به نوشتن سفرنامه، تلاشهای خوبی کردم، یکبار کلیات داستان رو نوشتم، فصلبندی کردم و از ابتدا تا انتهای سفر رو سعی کردم خلاصهوار بنویسم، بعد دوباره برگشتم از اول و شروع کردم به پرداخت داستان، به نظرم خیلی کار بهتر دراومد، بعد با خودم گفتم اصلا چرا دارم مینویسم؟ قراره شبیه سفرنامههای منصور ضابطیان بنویسم؟ شبیه خودم بنویسم؟ برای دیگران بنویسم؟ یا صرفا دوست دارم یک نسخه از سفرنامه رو برای خودم در قالب کتاب داشته باشم و این کافیه! قطعا برای من مورد آخر درسته، من اکثر کارهایی که در زندگیم میکنم صرفا برای خودم انجامش میدم و اینم از جمله همین کارهاست، انگار اگر انجامش ندم پرونده سفر هنوز برام باز مونده، البته چاپ بعضی از عکسها هم در دستور کار گذاشتم، حالا پیشنویس رو برای چند نفر فرستادم تا نظر بدن هر چند نباید منتظر بمونم. فکر میکنم تابستون امسال اولین کتابم در قالب سفرنامه رو چاپ کنم.