
هفتهی هشتم: پاشو بریم راه بریم!
این هفته هم خیلی حوصلهی پیادهروی نداشتم، چون ذهنم خیلی درگیر بود، انگار به مشکل جدی در زندگیم برخورده بودم و نمیتونستم حلش کنم. تا اینکه یکی از بچهها گفت بیا امروز با هم بریم پیادهروی، منم استقبال کردم، جالب این بود که تازه رسیده بودم و خونه و پیامش رو دیدم و هنوز لباسم رو در نیاورده، برگشتم و با هم پیادهروی کردیم.
برنامهی هفتهی هشتم
جلسهی اول «۳۰ دقیقه»
-
-
- ۱ دقیقه پیادهروی تند و ۲ دقیقه پیادهروی آهسته همراه با ریکاوری
- ترکیب بالا را ده مرتبه تکرار کنید
-
جلسهی دوم «۳۰ دقیقه»
-
-
- ۳۰ دقیقه پیادهروی
-
جلسهی سوم «۴۰ دقیقه»
-
-
- ۴۰ دقیقه پیادهروی
-
گزارش برنامه
جلسهی اول «۳۸ دقیقه»
دم غروب ساعت ۱۸ بود که با دوستم رفتیم پیادهروی، من یکم تند پیادهروی میکردم و طبق برنامه و برای اون جالب بود، بهم میگفت حس میکنم قبلش پیادهروی نمیکردم 🙂
جلسهی دوم «۴۰ دقیقه»
امروز بابا میخواست بره نمایشگاه، منم رفتم، از اونجایی که موضوع نمایشگاه برام جذاب نبود ولی نمایشگاه محیط قشنگی برای پیادهروی داشت، ۴۰ دقیقه جدا شدم و پیادهروی کردم و برگشتم پیش بابا و به دیدن نمایشگاه ادامه دادیم.
جلسهی دوم «۴۰ دقیقه»
امروز باید جایی میبودم ولی ۴۰ دقیقه زود رسیدم، تصمیم گرفتم برم پیادهروی، از اونجایی که محیط قدیمی بود با درختهای بلند خیلی بهم چسبید، خیلی دوست داشتم، روحم اصلا تازه شد.