
پارک ملی هیلز گیت
امروز صبح زود از خواب بیدار شدیم و رفتیم سمت هیلزگیت یا دروازه جهنم. اسم این پارک از شکاف باریک در صخرهها گرفته شده که زمانی شاخهای از دریاچهای ماقبل تاریخ بوده که انسانهای اولیه در ریفتولی رو تغذیه میکرده. وقتی رسیدیم چند تا از بچهها دوچرخه گرفتن، بعضی تصمیم گرفتن بدون و بعضی دیگه هم پیاده ادامه مسیر دادن. بعد از یک مسیر ۷ کیلومتری، که کلی گورخر و حیوانات دیگه رو دور و برمون دیدیم، رسیدیم به جایی که باید وارد دره میشدیم. فوقالعاده منظرههای زیبایی بود. تا اینکه رسیدیم به صخرهای که خودشون میگفتن موفاسا اونجا از بالای دره افتاد پایین، ما هم به یادش آهنگ شیر شاه رو گذاشتیم و دوست کنیاییمون هم رقص محلی رو بهمون یاد داد و با هم انجامش دادیم، بعد برگشتیم از بازارچه محلیشون خرید کردیم، من و لیلی راه برگشت با دوچرخه برگشتیم، در راه برگشت دلبر هم یک دوچرخه برداشت و دنبال ما اومد، ولی چک نکرده بود این دوچرخه ترمز نداشته، برای همین خیلی بدجور خورد زمین و خودش رو زخمی کرد، خدا رو شکر مشکل جدی نبود.