
کنترل بیشتری رو خودم دارم
هر چقدر روزهای بیشتری را در این دنیا زندگی کردم، بیشتر فهمیدم آدمها پیچیده هستند، از روی ظاهر کسی نمیشه تشخیص داد چه مدل آدمیه، مثلا گاهی یکی هر روز بهمون لبخند میزنه، ولی توی دلش از ما خوشش نمیاد. گاهی یکی سرمون داد میزنه ولی توی دلش واقعا دوستمون داره و واقعا بلد نیست چطوری رفتار کنه. صرف نظر از شناخت آدمها من امسال تصمیم گرفتم گوشهگیر بشم، خیلی کم با آدمها ارتباط برقرار میکنم و با کوچکترین چیزی که ازشون میبینم فاصله میگیرم. قبلا برام مهم بود کسی از دستم ناراحت نباشه، الان اصلا مهم نیست. ولی کنترل خیلی بیشتری روی خودم دارم، سعی میکنم با سرعت عصبی نشم، اگر میشم خودم رو کنترل کنم تا در اون لحظه چیزی بروز ندم، بعد هم خیلی ساده از کنارش میگذرم انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، ولی پس ذهنم همیشه میمونه، رفتارهای آیندهام رو تغییر میده، ولی میتونم کنترل کنم رفتار بدی نکنم، حتی گاهی اونقدر میگذرم که خود طرف هم به وجد میاد. بگذریم، خیلی خوشحالم که این عادت رو در خودم توسعه دادم، چند سال پیش کنترل را به یکی از پایههای اصلی زندگیم تبدیل کردم.