
گزارش هفتهی نهم از چالش دوازده
دیگه خیلی بهم داشت خوش میگذشت، یکم تلاش کردم برگردم به برنامه، خیلی چیزها رو بهبود دادم، خیلی خوشحالم که واقعا هر روزم با دیروزم کلی فرق داره، این هفته بعد از مدتها الیاس هم دیدم، نشستیم و گپ زدیم و قرار شد کتاب دوستش که فوت کرده بود را زودتر چاپ کنیم، با یکی از اساتید بازیگری دربارهی پروژهای گپ زدم ولی به نظرم تهش به جایی ختم نمیشه، چند تا کار احمقانه که مونده بود و روی اعصاب رفته بود مثل عکس OPG رو برای بیمه انجام دادم و از همه جذابتر شروع فرآیند امتحان دادنم برای دروس خلبانی بود، اینقدر پروندهی باز توی زندگیم دارم که دیوونه میشم، اینا به جز کارهای روتینم در ویرگول، نوشتن پستهای بلاگ، خوندن کتاب و دیدن فیلم هست، جالب اینه یادگیری زبان هم دوباره شروع کردم. هفتهی جذابی بود، کلا هفتهها رو در تابستون خیلی دوست داشتم به خصوص که با کلاس بازیگری تموم میشه هفته.