
گزارش هفتهی هفتم از چالش دوازده
این هفته شد آنچه باید میشد، بالاخره برگشتم به برنامه و کلی هم جبران گذشته کردم. از این هفته خیلی جدی هر روز یک ساعت پیادهروی کردم، حین پیادهروی اگر تنها بودم کتاب خوندم. استخر رفتن رو شروع کردم، این قسمت یکم سخت بود چون برای اینکه به صرفه در بیاد باید با بابا و بقیه هم صحبت میکردم که کارت ۵۰ جلسهای میخریدیم. این هفته کتاب خوب خوندم، جبران کتابهای نخوندهی قبلی رو کردم، فیلم دیدم. هر روز در بلاگم نوشتم، شش جلسه کلاس زبان رفتم، کلی زبان خوندم و این ترم هم تموم شد، خیلی ترم خوبی بود به نظرم. کار کمپین کتاب ویرگول رو خیلی عالی پیش بردم، واقعا راضی کننده بود. دورهی برنامهنویسی فرانت رو خوب پیش بردم رسما دو تا دوره رو تموم کردم، البته تصمیم دارم یکبار این فرآیند رو تا انتها برم و با تمام مباحث یکبار به صورت سطحی آشنا بشم، بعد برگردم عمیق بشم، هفتهی خوبی بود، بالاخره راضی شدم. هفتهی بعد احتمالا یکم شل بشه داستان به خاطر عروسی خواهرم که وسطش افتاده ولی نباید کوتاه بیام، بریم ببینیم چه میکنیم.