گزارش هفته‌ی چهارم از چالش دوازده

هفته‌ی خوب و جالبی بود، تمام برنامه‌های پیش‌بینی شده به جز خلبانی رو انجام دادم، حتی اونم یکم بردم جلو. وضعیت کارها تا این لحظه ایده‌آل بود. هر روز در بلاگم نوشتم، هر مطلب رو هم در روز خودش نوشتم، زبان رو دوباره شروع کردم، ورزش رو نه تنها به طور کامل انجام دادم، یک روز هم از هفته‌های گذشته پیش بردم، کوچینگ رو دوباره شروع کردم، یک فیلم خوب دیدم، کارهای شرکت رو خیلی خوب انجام دادم، واقعا راضیم. آخر هفته هم به جز تست کردن اپلیکیشن و ارسال چند تا فایل گرافیکی کار دیگه‌ای نکردم، اینم خودم خیلی ذوقش رو داشتم که انجام بدم، بقیه زمان رو خونه بودم و کارهای شخصی و خونه رو انجام دادم، حتی با لیلی رفتم تئاتر زندگی بسیار کوتاه است هم دیدیم، عالی بود، فکر نمی‌کردم یک گروه از نابینایان چنین نمایشی رو روی صحنه ببرند، لذت بردم واقعا، امیدوارم هفته‌ی دیگه بهتر از این هفته کارها پیش ببرم، هر چند یک روز کامل رو احتمالا باید برم دانشگاه و یه جورایی وقت تلف‌کردن کامل هست، خیلی از اساتید یا سواد کافی ندارن، یا حال تحصیل یا تو کودکی خودشون موندن و هنوز بزرگ نشدن، واقعا درک‌شون نمی‌کنم، ولی باید برم ببینم کارهای پایان‌نامه‌ام رو چطوری می‌تونم پیش ببرم، البته حس می‌کنم استاد درستی برای این کار انتخاب نکردم.

نوشتن یک دیدگاه