
گزارش هفتهی سوم از چالش دوازده
این هفته سعی کردم یک سری از بدهیهای ریزی که از سال قبل مونده بود برای این طرف سال پرداخت کنم. تسمه تایم و یک سری ایرادات ماشین رو رفع کردم، با یکی از بچهها برای انجام کارهای فنی یکی از پروژهها گپ زدم، چند ساعتی پرواز کردم، دیگه اینقدر فرآیند سولو شدن من طولانی شده که برای همه این سوال پیش اومده واقعا چرا؟ با دو نفر صحبت کردم، یکی دوست داشت بیاد پیش ما کارآموزی و با هم کلی صحبت کردیم، یکی هم مطمئن هستم به زودی همین درخواست رو خواهد کرد، احتمال میدم اگر بتونه چیزی که ازش خواستم رو انجام بده، میتونم روش برای کارها در آینده حساب کنم، ولی خب، زندگی اونقدر پیچیده است که هیچ چیزی مشخص نیست. سفارشات کانگونیو رو آماده کردم چند روز و ارسال کردم, سعی کردم مدارک لازم برای تمدید مجوز نشر رو آماده کنم، با نسترن و علی از بچههای دورهی خلبانی ناهار بخوریم و کلی گپ بزنیم، شخصیت علی رو خیلی دوست دارم، با لهجهی ترکی زیبایی حرف میزنه و مدام میپرسه این فارسیش چی میشه؟ ساعتها با هم موسیقی گوش دادیم و گفتیم و خندیدیم، هفتهی بدی نبود.