
گنجهای سیرا مادره
فیلم قدیمی خیلی قشنگی بود، داستان خیلی زیبایی هم داشت، ماجرای دوست شدن آدمها، اینکه چطوری سر راه هم قرار میگیرند، اینکه چطوری به هم اعتماد میکنند، اینکه چطوری رفاقت میکنند، اینکه چطوری پشت هم رو خالی میکنند، این که چطوری کنار هم کار میکنند، اینکه چطوری پول و ثروت آدمها رو بیمار میکنه، رفاقتها رو نابود میکنه، اینکه هدف زندگی کردن و دوستی و گذراندن وقت کنار همدیگه است تا رسیدن به هدف، اینکه آدمها چطوری طمع میکنند برای چیزی که بهش نیاز ندارند، اینکه گاهی گنجینهای از طلا پیدا میکنی ولی با فکر میکنی خاک بیارزشی هست و همهاش رو میریزی دور، زندگی واقعا پیچیده است، در اوج سادگی که داره.