گِل‌بازی آخر هفته!

این هفته خیلی دوباره عقب بودم، جمعه تمام کارها رو تموم کردم تا بشینم یکم کارهای عقب افتاده رو جبران کنم. وسط انجام کارها یلدا گفت بیا گِل‌بازی کنیم، من دوست داشتم کار دیگه‌ای بکنم ولی خب به این ختم شد که جاشمعی و گلدون درست کنم. از صفر بیشتره ولی کمکی به جلوافتادن از برنامه‌ام نکرد چون همچنان می‌خوام لیوان بسازم و یک چیزایی تو ذهنمه! شاید این هفته وقت بگذارم اگر یلدا همراهی کنه. باید چند تا لیوان سفالی بسازم و رنگ کنم. یکی از چیزهایی که فهمیدم این بود که گِل‌بازی به شدت باعث آرامش و کاهش اضطرابم میشه، چون مجبورم با دستمام کار کنم و ذهنم کامل درگیر کار میشه و فرصت نمیشه به چیزهای دیگه‌ای فکر کنم، به نظرم همیشه باید چنین کارهایی رو تو برنامه بگذارم.

نوشتن یک دیدگاه