
گپی با سرمایهگذار
امروز با یک سرمایهگذار جلسه داشتم، گپوگفت جالبی بود برای من، بعد از اینکه توضیحاتی دربارهی کارهایی که کردم دادم، رسیدیم به این نقطه که برم کنارشون قرار بگیرم برای سرمایهگذاری ولی من اصلا خوشم نیومد، نمیدونم چرا احساس خوبی نداشتم، چالش جالبی برام نداشت، وقتی برگشتم دیدم آهسته و پیوسته رفتن رو بیشتر از با عجله و تند تند رفتن دوست دارم، اصلا نمیخوام زندگیم رو به خاطر دیگران بگذارم روی دور تند، چه کاریه، داریم لذت میبریم از زندگی، من کارم بخش مهمی از زندگیم هست و دوست دارم از انجامش لذت ببرم ولی گپ زدن به بعضی از سرمایهگذارها برام خیلی جذاب هست، نگاهشون رو در اکثر موارد دوست ندارم، با بینش ذهنی من فرق میکنه.