۹۵ کیلو شدم!

سال گذشته که برای آزمایشات هوانوردی رفتم، بهم گفت احتمالا این آخرین سالی هست که بهت مدیکال میدیم، پرسیدم چرا؟ گفت وقتی شروع کردی ۸۵ کیلو بودی، الان ۹۵ کیلو هستی و یک کیلو دیگه اضافه بشی، مجبوریم مدیکالت رو باطل کنیم. بهم برخورد، اومدم بیرون، هیچ کاری نکردم، اتفاقا رفتم برای خودم ساندویچ هایدا خریدم با دوتا نوشابه خوردم. افسرده‌تر شده بودم. همین روال رو تا شب عید طی کردم، تا اینکه قبل از مسافرت به اراک تصمیم گرفتم از دکتر تغذیه وقت بگیرم و ازش یک مشورت بگیرم. دقیقا در همون روز دلبر کار داشت و کسی نبود از لیلی مراقبت کنه، تصمیم گرفتم نرم، ولی بعدش به لیلی گفتم میای بریم کافه؟ اونم که عاشق بیرون رفتن، گفت بزن بریم، دوتایی رفتیم کلینیک، یکم زود رسیدیم، با هم چند قسمت پلنگ‌صورتی دیدیم، تا اینکه نوبت‌مون شد، با لپ‌تاپ رفتم پیش دکتر، لیلی نشست برنامه کودک دیدن، منم با دکتر حرف می‌زدم، یک برنامه بهم داد که بعید می‌دونم بشه هفته‌های اول سال انجامش داد چون مهمون هستیم، ولی می‌تونم دیگه نوشابه نخورم. وزنم رو دکتر نوشت ۹۵، بهم گفت چند ماه دیگه بیا با هم وضعیت رو بررسی کنیم، بعد از تعطیلات تصمیم دارم خیلی جدی روی این موضوع کار کنم و حداقل ۱۲ کیلوگرم وزن کم کنم. البته دوست دارم آهسته و پیوسته باشه. بریم ببینیم این چالش رو چه می‌کنیم!

نوشتن یک دیدگاه