
راتاتویی
هفتهی اول عید قرار بود یک فیلم ببینم و به پیشنهاد خانواده «دینامیت» رو دیدم، واقعا مزخرف بود، تا همین امروز درگیرش بودم و حالم ازش بهم میخورد، دلم نمیومد بنویسم چنین فیلمی دیدم. پوچ، بیمحتوا، مزخرف و …. ولی هر طوری بود وقت خالی کردم و این هفته به جای اون قبلی راتاتویی رو دیدم، عاشق انیمیشن هستم. به خصوص انیمیشنی که داستان خوب هم داشته باشه. عاشق این فیلم شدم، البته من بیشتر از همه عاشق موش سرآشپز شدم تا خودش، زندگی رو خیلی ساده میگرفت، راحت بود برای خودش، من خودم زندگی اون شکلی رو به زندگی باکلاس و … ترجیح میدم. منم همیشه معتقد بودم همه میتونن هر کاری رو که دلش میخواد انجام بدن، فقط کافیه بخوان و در اون مسیر تلاش کنند.