
بلیت اتوبوس میگیرم میام!
قبل از سفر ماشین رو داده بودم به تعمیرگاه بعد با بچهها رفتم اراک، در مسیر برگشت تصمیم گرفتم با اتوبوس برگردم. رفتم از سیروسفر بلیت خریدم، قبلش با علی رفتیم کافه نشستیم یکم گپ زدیم و بعد من رو گذاشت ترمینال، منم نشستم تو اتوبوس و راه افتادیم، در طول مسیر یکی از مسافرها خیلی محترمانه به راننده گفت صندلی ماشین خرابه اونم اتوبوس VIP، طرف شروع کرد دری وری گفتن، واقعا موندم چرا شرکتهای مسافربری نمیتونن شعور خودشون رو حفظ کنن، دلیلش اینه حقوق مشتری در ایران با پشم برابری میکنه، به نظرم حتی ارزش پشم از حقوق مشتری به مراتب بیشتره. در طول مسیر سعی میکردم فیلم ببینم، وسطش مدام ذهنم پرت میشد برای همین نتونستم طی چهار ساعت یک فیلم رو ببینم، تازه وسطش چتم میکردم. خیلی وقت بود دلم برای اتوبوس تنگ شده بود، البته دوست داشتم با آرامش و ادب بیشتری سفر کنم ولی خب بیشعوری رو مجبوریم تحمل کنیم مثل خیلی چیزهای دیگه.