
چی شدی، رئیس؟!
امروز با خبر شدیم رئیس حال خوبی نداره و راهی بیمارستان شده، البته من از دو روز قبل میدونستم و پیگیر حالش بودم. اوایل احساس کردم خب فردا برمیگرده، ولی گویا هر روز حالش بدتر از دیروز شد. بعضی از آدمها دوستداشتنی هستن، نمیشه ساده از کنارشون گذشت. رئیس که خودم این کلمه رو روش گذاشتم از همین دست آدمهاست. یک آدم با یک قلب بزرگ و مهربون. این آدم طی ماههای گذشته خیلی باعث رشد من شد در زندگی، با هم گفتیم و خندیدیم، تا دیر وقت سر کار بودیم، با هم بازی کردیم، با هم دعوا کردیم، ولی به دوستیمون ادامه دادیم. نسبت به قبل آرامش بیشتری دارم، چون خیلی با هم گپ میزدیم، امیدوارم زودتر حالش خوب بشه و برگرده پیش ما، اونقدر جای خالیش احساس میشه و نبودنش آزار دهنده است که احتمالا فردا حضوری سر کار نرم، واقعا اذیتم. کاش طوری زندگی کنیم که نشه از کنارمون ساده گذشت.