بریم جوج بزنیم!

من خیلی آدمی نیستم که رفت‌وآمد فامیلی داشته باشم، یعنی اصلا حوصله ندارم، ولی بعضی از فامیل‌ها هستند که هر وقت دعوت می‌کنن دوست دارم برم، ببینمشون، گپ بزنم و …، ویژگی مهم این کاراکترها اینه که باهاشون خوش می‌گذره، احساس خوبی کنارشون دارم، چون دوستم دارن اونجا هستن، حداقل خودم چنین حسی دارم. بعد از مدت‌ها در یک رویداد خانوادگی دعوت شدم و نه نگفتم و خیلی اختصاصی برای این رویداد راهی سفر شدم. خیلی خوش گذشت، ایده‌های جالبی به ذهنم رسید، مسیرهای جدیدی جلوی روم باز شد. حال و هوام عوض شد، هر چند راه برگشت اونقدر در مسیر بودم که پیر شدم ولی ارزشش رو داشت به نظرم. گاهی باید به خودم فرصت بدم دور بشم از همه چیز تا بتونم زندگیم رو از زوایای دیگه‌ای هم ببینم.

نوشتن یک دیدگاه