نوشتن طرح تجاری
بعد از مدتها نشستم برای یک ایده، طرح تجاری نوشتم، واقعا بهم چسبید، خیلی وقت بود این کار رو نکرده بودم. این کار رو برای مسخرهبازی انجام دادم. در اصل برای یک رویداد کارآفرینی ارسال کردم و اسم کلیهی اعضای خانواده رو به عنوان تیم
بعد از مدتها نشستم برای یک ایده، طرح تجاری نوشتم، واقعا بهم چسبید، خیلی وقت بود این کار رو نکرده بودم. این کار رو برای مسخرهبازی انجام دادم. در اصل برای یک رویداد کارآفرینی ارسال کردم و اسم کلیهی اعضای خانواده رو به عنوان تیم
بعد از مدتها دوری از کار تصمیم گرفتم یه کارهایی رو شروع کنم، اولین چیزی که به ذهنم رسید رباتیک بود. تصمیم داشتم کاری رو شروع کنم که هم دورهی ویدیویی داشته باشه، هم بستهی فیزیکی. امروز چند تا جعبهی آماده سفارش دادم تا بتونم
امروز وقت دکتر هوانوردی داشتم، صبح زود از خواب بیدار شدم و حرکت کردم به سمت تهران، وقتی رسیدم بدو بدو رفتم سمت کلینیک، وقتی رسیدم جواب آزمایشها رو داد دستم، با دیدن نتیجهی آزمایش اعتیاد گل از گلم شکفت، چون دکتر گفته بود به
این هفته هم برای خودش هفتهای بود، کاملا احساس میکنم به روزهای اوج خودم برگشتم، کارهای خیلی هیجانانگیزی انجام دادم، کلی جلسه با آدمهای مختلف داشتم برای پیشبرد کارهای مختلف مثل کمپین شازدهکوچولو، رونمایی از این کمپین واقعا حالم رو سر جاش آورد، طرحهای نهایی
امسال یک کار جالبی که کردم این بود که تمام هزینههای زندگی رو ثبت کردم، با خودم گفتم وقتی این کار اینقدر به نظم مالی زندگیم کمک کرد، بهتره قدم بعدی رو محکمتر و بلندتر بردارم، نشستم لیست تمام کارهایی که نیاز به هزینه داشتن
امروز هر چی وسایل فیلمبرداری داشتم رو گذاشتم عقب ماشین و رفتم اراک، اونجا میتونستم چیزی که میخوام رو بسازم. رفتم زیرزمین، یک دیوار رو تمیز کردم، رنگهای سیاه و سفید خریدم، یک روز فقط داشتم رنگکاری میکردم و حاصل کار خوب بود، بعد نورپردازی
امروز روز ولادت امیرالمومنین بود، خیلی ایشون رو دوست دارم و مثل تمام آدمهایی که دوستشون دارم و روز تولدشون برام مهمه و یادم میمونه، امروز هم یادم بود. نمیدونستم باید چی کادو بخرم، دست خالی هم نمیشد، تمام تلاش خودم رو کردم تا بالاخره
خیلی فیلم خوبی بود، مثل فیلمهای قدیمی خودمون که جمشید هاشمپور بازی میکرد، دقیقا یاد همون هم افتادم، ولی داستان فیلم برام جالب بود. یه موردی که از قدیم دوست داشتم ضمانت کردن و حمایت کردن بود، مثلا میگفتن فلانی در حمایت منه و هر
شنبه رو واقعا طوفانی شروع کردم، با تمام وجودم احساس کردم به روزهای اوج خودم برگشتم، روزهایی که صبح با امید و انرژی زیاد از خواب بیدار میشدم و شروع میکردم به انجام کارهایی که عاشقانه دوستشون داشتم، امروز شونزده تا فعالیت مرتبط با اهدافم
دیدن این فیلم خیلی برام جالب بود، چون اول فیلم رو دانلود کردم، نشستم دیدم، بعد از دو ساعت و چهل دقیقه دیدم نوشته حالا قسمت دوم رو ببینید. اصلا روحیهام رو باختم، چون دومی هم همین حدود بود، یعنی بیشتر از پنج ساعت فیلم.