اولین بار که اسم کوروساوا را شنیدم از زبان عباس کیارستمی بود که گفته بود: «من این شانس را داشتم که مادادیاوی شما را در کن ببینم و شما دو ردیف جلوتر از من نشسته بودید. این یک فرصت عالی بود تا شما و فیلمتان
چند روزی بود که میدیدم همه در حال تماشای این انیمیشن هستن، با خودم گفتم وقتی چیزی اینقدر جالبه که همه میبینن احتمال باید فیلم خوبی باشه برای همین دیشب منم این فیلم رو دیدم. به نظرم انیمیشنها یواشیواش خیلی دارن طبیعی میشن، واقعا لذت
فیلم جالبی بود، تصاویری که در ابتدای فیلم پخش شد باعث شد با کنجکاوی خاصی این فیلم رو ببینم، به احتمال زیاد اون تصاویر کاملا واقعی بودند. نکتهی جالبی که بعد از دیدن این فیلم به ذهنم رسید این بود که آلپاچینو در هر فیلمی
اگر بگم هیچی از فیلم نفهمیدم دروغ نگفتم. نمیدونم شما هم آدمهایی شبیه شخصیت الکس تو زندگیتون دیدید یا نه، آدمهایی که از آزار دادن دیگران لذت میبرند، نمیدونم چی تو ذهنشون میگذره، یادمه دوستی داشتم که مگسها رو میگرفت، بالهاش رو یکییکی میکند و