دیگه داشت شش ماه می‌شد که دنبال خرید یک روشویی مناسب، شیک و مدرن هستم ولی پیدا نمی‌کنم. دیگه تصمیم خودم رو گرفتم چون می‌خواستم حتما قبل از پایان سال روشویی رو بخرم و نصب کنم، ولی مجبور شدم بسازم. چند روزی نشستم توی پینترست

دیروز درگیر سیم‌کشی دزدگیر و سنسورهای دود و حرارت بودم، امروزم اومدم تا سیم‌کشی دوربین‌ها رو انجام بدم. برای اینکه جای مناسب رو برای هر دوربین مشخص کنم نردبون آوردم و از مکان‌های مختلف با گوشی عکس گرفتم تا ببینم چه سطح از پوششی رو

قبل از عید با دلبر یک پروژه‌ای برای دوستی انجام دادیم که این طرف سال هزینه‌اش رو پرداخت کرد، با خودمون گفتیم بهترین کار اینه چیزی باهاش بخریم برای خونه‌ی لیلی. این شد که شیرآلات توکار دستشویی‌، حمام و جکوزی رو خریدیم. نسبت به سال

یکی از کارهایی که درباره‌ی بازسازی خونه‌ی لیلی می‌ترسیدم همین برقکاری بود. نمی‌دونستم دقیقا چی می‌خوام، خیلی سخت بود بهم زدن خونه، به خصوص که دیوارها گچی نبود، کناف بود، سازه‌های فولادی ناآشنایی بود برای من، جعبه‌ فیوز فعلی خونه‌ اصلا جای مناسبی نبود و

نمی‌دونم چی‌ شد که زد به سرم و با خودم گفتم برم کاشی ببینم برای دستشویی و حمام، وقتی با دلبر رفتیم پسندیدیم و تصمیم گرفتیم حالا که اینقدر زحمت کشیدیم برای فکر کردن، همین امروز هم بخریم، طرف هم قبول کرد بخشی از پول

به نظرم سال‌های بی‌خودی رو داریم پشت سر می‌گذاریم. ساده‌ترین مسائل زندگی داره برامون شبیه یک رویا میشه. شب می‌خوابیم، صبح بیدار می‌شیم می‌بینیم ۳۰درصد فقیرتر از دیروز شدیم، در چنین کشور و شرایطی برنامه‌ریزی برای آینده احمقانه است. حالا این وسط من دوست دارم

بعد از کاری که با فاضلاب کردم با خودم گفتم بهتر نیست لوله‌کشی آب هم خیلی عالی انجام بدم، تمام لوله‌ها رو از ابتدای کنتور کندم انداختم دور و از لوله‌های پنج و هفت لایه استفاده کردم. برای نصب شیرهای توکار خیلی داستان داشتیم چون

وقتی اولین کلنگ رو به خونه زدم برای بازسازی فکرش هم نمی‌کردم تا این حد بخوام بازسازی کنم. امروز میشه گفت کل حیاط و کف خونه رو شکافتم تا لوله‌های فاضلاب رو به طور کامل عوض کنم، البته برای جا‌به‌جایی دستشویی و گذاشتن روشویی و