امروز قرار بود مسعود رو ببینیم و با هم کلی گپ بزنیم، ولی وقتی رسیدم کافه دیدم با دوستش اومده، گویا امروز مشغول کمک کردن به این آدم بوده، وسط گفتگو با دوست جدیدمون که اسمش فاطمه بود، حرف‌‌هایی که می‌خواستم بزنم رو زدم و