یکی از کارهای زیرساختی که باید برای خونه‌ی لیلی می‌کردم، خرید خط تلفن بود، رفتم مخابرات و دو تا از خط‌های قبلی که بلااستفاده داشتم رو تغییر مکان دادم، وقتی از طرف مخابرات برای نصب اومدن، گفتن اینجا طوری طراحی شده که هر خونه فقط

بعد از ساختن سقف شیروانی و ناودانی‌ها، می‌خواستم برم سراغ پنجره‌های تراس، تصمیم داشتم اول دور تا دورش رو شیشه کنم، بعد دیدم اگر شیشه کنم به خاطر حفظ امنیت باید کلی نرده هم براش طراحی کنم، بعد گشتم و گشتم و گشتم، تا رسیدم

قرار گذاشته بودم هر ماه یک کار کوچیک برای خونه‌ی لیلی انجام بدم ولی بعضی از کارهای خیلی بزرگ هستند، یعنی برای چند ماه باید حساب بشه، مثل همین سقف شروانی، تصمیم گرفتم سقف خونه را از یک سمت ۲۴۰ سانتی‌متر بیارم جلو و دو

فکر می‌کنم اواخر سال ۱۳۸۹ بود، هر وقت از تهران بر می‌گشتم، با یک تابلوی بزرگ مواجه می‌شدم که روش نوسته بود، شهر جدید امیرکبیر، ولی هر چی اطرافش رو نگاه می‌کردم، خونه که هیچی، آلونک هم نمی‌دیدم. تا اینکه یک سال بعد یعنی در

پارسال همین موقع‌ها بود که بازسازی خونه‌ی بابام تموم شد. فوق‌العاده برام تجربه‌ی شیرین و لذت‌بخشی بود. به خصوص که بعضی از بخش‌ها رو خودم یاد گرفتم و انجام دادم، مثل ساختن کابینت‌ها، برق‌کشی، ساخت سقف شیروانی و