من این کتاب رو از کتابفروشی خودم برداشتم که بخونم، انتظار هر چیزی رو داشتم به جز چیزی که بعد از خوندن کتاب یاد گرفتم. من فکر میکردم «کِی» یک اسم خاص باید باشه، فرمولی چیزی برای کسبوکار یا هر چیز دیگهای به جز مفهوم
از یکشنبهی هفتهی پیش در ویرگول برامون کارگاه آموزشی OKR برگزار میکنند، در اولین جلسه مهدی استادمون این کتاب رو معرفی کرد و منم رفتم خریدمش، این کتاب برای من فوقالعاده بود. بعد از ۳۵ سال تازه رسیده بودم به یک سبک برنامهریزی جدید و
اولین بار دربارهی این موضوع یک سخنرانی تد دیدم که توسط نویسندهی همین کتاب بود، خوندن کتابش بعد از دیدن اون سخنرانی واقعا جذاب بود، من به طرز باورنکردنی آدم چندپتانسلی هستم، هرچند به نظرم تنوع این آدمها خیلی بیشتر از چیزی بود که در
نمیتونم بگم یک کتاب فوقالعاده رو خوندم ولی کتاب بدی هم نبود، من همیشه معتقد بودم پول عامل خوبی برای انگیزه دادن به آدمها نیست، حداقل برای من که هیچ وقت نبود، در این کتاب سعی میکنه دربارهی انگیزه و اهمیت اون در زندگی حرف
اولین بار موضوع این کتاب را در پادکست فکر کنم شمارهی بیست بیپلاس بود که شنیدم، خیلی برام جالب بود. «پروندهای برای درآمد همگانی در کل جهان، مرزهای باز و یک هفتهی کاری ۱۵ساعته»، خوندن این کتاب واقعا برام لذت بخش بود، چون تلاشهای گذشتگان