بخت پریشان ما 22 بهمن 1401عمومی, فیلم0 Comments 0 خیلی وقت بود با دیدن فیلم گریه نکرده بودم. ثانیه به ثانیهی این فیلم میلاد جلوی روم نشسته بود. هیچ وقت شب آخر رو که پیش اون بودم فراموش نمیکنم. بهم گفت بیا دستم رو بگیر، با یک دستم دستش رو گرفتم و با دست