
ماچیسمو
همیشه سینما رو دوست داشتم، در این حوزه بیشتر به کارگردانی علاقه دارم تا بازیگری ولی به نظرم اومد برای فهم سینما بهتره از بازیگری به سمت کارگرانی حرکت کنم، بعد از سالها در دورهی مقدماتی بازیگری ثبتنام کردم و برای درس مبانی بازیگری چند تا از نمایشنامههای محمد یعقوبی رو تا حدی خوندم تا اینکه رسیدم به ماچیسمو، موضوع برام خیلی جالب اومد، به خصوص که برگرفته از یک رمان خارجی به اسم کنسول افتخاری نوشتهی گراهام گرین بود، به نظرم نمایشنامههایی که مبنای خارجی دارن در ایران راحتتر میشه اجرا کرد، چون محدودیتشون کمتره، میشه دربارهی چیزهایی حرف زد که شاید خودمون در ایران نتونیم راحت حرف بزنیم، از ویژگیهای این نمایشنامه به نظرم همین بود.
گزیدهای از کتاب:
دکتر پلار: برادرت را نکش. با این جملهی کتاب مقدس چهطور کنار میآی لئون؟
لئون: برام خیلی جالبه که به کتاب مقدس استناد میکنی.
دکتر پلار: اصلا امیدوار نباش لئون. کتاب مقدس برام به اندازهی کتاب سرمایهی مارکس ملالآوره. این هم که گاهگاهی کلمهی ناهنجار خدا رو به کار میبرم فقط از سر عادت مضریه که ریشه در تعالیم کلیسا در دوران بچگی آدم داره. حالا جوابم رو بده لئون. برادرت را نکش. با این جملهی کتاب مقدس چطور کنار میای؟
لئون: شکست ما باعث مرگ خیلیها میشه. من نمیخوام مسئول مرگ اونها باشم.
دکتر پلار: این جواب من نیست لئون. تو میخوای اون مرد رو بکشی ولی توی کتاب مقدس نوشته برادرت را نکش. وقتی توی سر چارلی میخوای شلیک کنی از یهوهی پیر و خشمش نمیترسی؟
لئون: اگر من اون رو بکشم خدا خواسته که بکشمش. پس جرم خدا هم اندازهی خودمه. خداست که توی تنفگم فشنگ میگذاره و جلوی لرزش دستهام رو میگیره.
دکتر پلار: فکر میکردم طبق تعالیم کلیسا خدا عشقه؟
، …
محمد یعقوبی
مشخصات کتاب:
حجم: ۱۲۰ صفحه | قطع: جیبی | ناشر: مروارید | نویسنده: محمد یعقوبی | چاپ: اول