پانیک کردم!

دیشب خسته از سر کار برگشتم خونه، اضطراب شدید داشتم. همه داشتن خندوانه می‌دیدن، مهران غفوریان رو دعوت کرده بودن، همین چند وقت پیش بود که به خاطر. بیماری قلبی در بیمارستان بستری شده بود. داشت خاطرات بیمارستانش رو تعریف می‌کرد و من آروم آروم داشتم دچار حمله‌ی عصبی می‌شدم، چون تمام اون علائم رو داشتم، شب می‌خواستم بخوابم ولی خوابم نمی‌برد، هر چند دقیقه بلند می‌شدم با اضطراب شدید شروع می‌کردم به قدم زدن توی خونه، کار به جایی رسیده بود که حرف زدن با خودم هم بهبودم نمی‌داد. به زور تا صبح سر کردم و راهی بیمارستان شدم، فرم‌های لازم رو پر کردم و بستری شدم در بخش اورژانس، دکتر اومد بالای سرم، بهم گفت پانیک کردم و چیزیم نیست. یک آرام بخش بهم تزریق کردن که تا دو روز خواب بودم، تا حالا چنین چیزی رو تجربه نکرده بودم، حتی نمی‌دونستم دقیقا دلیلش چیه!

نوشتن یک دیدگاه