
سرگذشت یک غریق
امروز در قفسهی کتابهای خواهرم دنبال کتابی برای خوندن میگشتم که به این کتاب رسیدم، اسم نویسنده را قبلا شنیده بودم به خاطر کتاب معروف صد سال تنهاییاش که هیچ وقت شروع به خوندنش هم نکردم، نمیدونم چرا، بالاخره یک روزی میخونمش، کتاب را برداشتم و شروع کردم به خوندنش، از اینکه روایت یک داستان واقعی بود خیلی خوشحال شدم، من عاشق داستان واقعی هستم، هر چند میدونم داستان واقعی هم خیلی واقعی نیستند. از نگارش کتاب بینهایت لذت بردم، در تمام صحنهها به راحتی و زیبایی میتونستم تصویرسازی ذهنی کنم و خودم رو جای شخصیت کتاب تصور کنم. واقعا نثر زیبا و دلنشینی داشت، از خوندنش خیلی لذت بردم.
گزیدهای از کتاب:
در ۲۸ فوریه سال ۱۹۵۵ خبری مبنی بر مفقود شدن هشت عضو از کارکنان کشتی ناوشکن « کالداس » متعلق به نیروی دریایی کلمبیا که بر اثر طوفان در دریای کارائیب غرق شده بودند منتشر شد.
این ناو از شهر « موبیل » آمریکا یعنی جائیکه برای تعمیر توقف کرده بود، به طرف بندر کلمبیایی « کارتاخنا » حرکت می کرد. بدون تاخیر، دو ساعت پس از تراژدی به آن جا رسید. جست وجوی افراد غرق شده بلافاصله با هماهنگی نیروهای امریکایی مستقر در کانال پاناما که علاوه بر کنترل نظامی، کارهای خیریه ی دیگری را در جنوب کارائیب انجام می دادند، آغاز گردید.
جست وجو پس از چهار روز متوقف گشت ومرگ دریانوردانِ مفقود به صورت رسمی اعلام گردید. با این وجود پس از یک هفته، یکی از آنان در حال مرگ در یک ساحل دور افتاده شمال کلمبیا دیده شد. او ده روز در یک قایق نجات بدون خوردن آب و غذا در دریا سرگردان بود. اسم او « لوئیس آلخاندرو بلاسکو » بود. این کتاب بازنویسی مطبوعاتی از ماجرایی است که او برای من تعریف کرد و به همان صورت یک ماه بعد از فاجعه، داستان به وسیله روزنامه « اِل اسپکتادور دِ بوگاتا » منتشر شد.
این ناو از شهر « موبیل » آمریکا یعنی جائیکه برای تعمیر توقف کرده بود، به طرف بندر کلمبیایی « کارتاخنا » حرکت می کرد. بدون تاخیر، دو ساعت پس از تراژدی به آن جا رسید. جست وجوی افراد غرق شده بلافاصله با هماهنگی نیروهای امریکایی مستقر در کانال پاناما که علاوه بر کنترل نظامی، کارهای خیریه ی دیگری را در جنوب کارائیب انجام می دادند، آغاز گردید.
جست وجو پس از چهار روز متوقف گشت ومرگ دریانوردانِ مفقود به صورت رسمی اعلام گردید. با این وجود پس از یک هفته، یکی از آنان در حال مرگ در یک ساحل دور افتاده شمال کلمبیا دیده شد. او ده روز در یک قایق نجات بدون خوردن آب و غذا در دریا سرگردان بود. اسم او « لوئیس آلخاندرو بلاسکو » بود. این کتاب بازنویسی مطبوعاتی از ماجرایی است که او برای من تعریف کرد و به همان صورت یک ماه بعد از فاجعه، داستان به وسیله روزنامه « اِل اسپکتادور دِ بوگاتا » منتشر شد.
گابریل گارسیا مارکز
مشخصات کتاب:
حجم: ۱۴۶ صفحه | قطع: رقعی | ناشر: نیلوفر | مترجم: رضا قیصریه | چاپ: چهارم