
چاه
اول که شروع کردم به بازسازی این خونه، خیلی دوست داشتم استخر بسازم، بعد دیدم واقعا منطقی نیست، به خصوص تو این شرایط بیآبی و هزینههای بیخود نگهداری اون. ولی به شدت دوست داشتم آب یکی از المانهای شاخص این خونه باشه، برای همین تصمیم گرفتم از حوض و جکوزی رو در ترکیب این خونه استفاده کنم. بعد از جایابی فهمیدم فاصلهی فاضلاب از محلی که میخواستم حوض و جکوزی رو بگذارم خیلی زیاد بود و اصولا آب جکوزی هم آب خالص هست، برای همین تصمیم گرفتم در حیاط چاه بکنم. توی دیوار دنبال چاهکن میگشتم، با چند نفر صحبت کردم ولی به تفاهم نرسیدم تا اینکه دیدم یکی تو تبلیغاتش نوشته تو رو خدا هر کاری که به کندن داشت رو من انجام میدم، واقعا نیاز دارم، بهش پیام دادم و بدون هیچ بحثی فرداش اومد و کار رو شروع کرد، دو، سه روز درگیر کندن چاه و بستن درش بودیم ولی از نتیجهی کار راضی بودم، بعد از پرداخت هزینهی کندن چاه هم یه پیامک خیلی جذابی طرف بهم داد که انگار اصلا من قرار بوده تو تقدیرم یک چاه بکنم و بدم به ایشون، خیلی جالب خدا تیکههای پازل رو میچینه کنار هم.