گزارش هفته‌ی نهم از چالش دوازده

این هفته بعد از مدت‌ها دوباره در کلاس زبان ثبت‌نام کردم، فکر کنم بیشتر از ۲۵سال میشه که من در حال یادگیری زبان هستم، اینبار باید عزم جدی به خرج بدم و تمومش کنم، حداقل به یک جای مناسبی برسونمش. در کنارش سیمولاتور هم شروع کردم. دیدم اگه بگذارم روی هم خودش دوباره داستانی میشه و بد نیست حداقل ۱۰ ساعتش رو پر کنم، از هیچی بهتره، اونقدر کار دارم که اگه از هر کدوم یک ذره هم انجام بدم در بلند مدت زودتر تموم می‌شوند. این هفته هم هر روز نوشتم، کتاب خوندم، فیلم دیدم. مامان برای کارهای پزشکی اومد خونه‌مون، به نظرم خیلی دوست داره بیاد خونه‌ی ما، حیف که یکم زیادی دوریم از هم. حال عمومی‌ ما مردم هم که اصلا جالب نیست این روزها، دیگه حال و حوصله‌ی خودمون هم نداریم. ولی خب زندگی همینه، منتظر حال خوب ما نمی‌شینه.

نوشتن یک دیدگاه